«ولايت» چيست؟
دوّمين واژه مورد بررسى، واژه (وليّكم) يعنى «ولىّ شما» است. اكنون اين پرسش مطرح است كه معناى «ولايت» چيست؟
پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در حديثى كه به نام «حديث ولايت» معروف شده است مى فرمايد:
«على منّى وأنا من علىّ وهو وليّكم بعدي»(1)
«على از من و من از على هستم، و او بعد از من ولى شماست».
بنا بر اين، واژه ولايت، هم در اين آيه مباركه و هم در اين حديث، با تعبير (وليّكم) آمده است.
واژه ولايت از نظر لغوى داراى معانى مختلفى است؛ اين معانى مختلف يا در يك معنا مشترك هستند و يا خير. اگر مشترك باشند هر كدام از آن ها مورد و مصداقى از آن معنا خواهند بود كه به آن مشترك معنوى گفته مى شود، و اگر هيچ اشتراكى با هم نداشته باشند، تنها در لفظ مشتركند كه به آن مشترك لفظى گفته مى شود.
معناى اول ولايت، مشترك معنوى است؛ يعنى ولايت هميشه به يك معنا مى آيد و معانى ديگر هر كدام مصداقى از آن معناى واقعى خواهد بود يعنى: عهده دار شدن كار ديگرى.
به عنوان مثال وقتى گفته مى شود: فلانى ولىّ فلانى است يعنى او عهده دار كارهاى فرد دوم است، و يا وقتى گفته مى شود: اين شخص ولىّ اين طفل صغير است يعنى او مسئوليّت كارهاى طفل را به عهده گرفته است.
و نيز ولىّ امر به كسى گفته مى شود كه تمامى كارهاى آن امر به عهده او باشد. به همين علّت است كه به سلطان و پادشاه «ولىّ» گفته مى شود؛ زيرا تمامى اُمور مملكت به عهده اوست و او اين مسئوليت كشوردارى را به عهده گرفته است.
اين معنا همان معناى واقعى ولايت است. از اين رو در هر مورد كه واژه ولايت به كار رفته باشد، اين معنا در آن لحاظ شده است.
به عنوان نمونه به دوست و رفيق و همسايه ولىّ گفته مى شود. به شخصى كه با شما هم پيمان بوده و قسم خورده كه شما را يارى كند، ولىّ مى گويند. پدر ولىّ است، خداوند متعال ولىّ است و پيامبر او نيز ولىّ است و موارد ديگرى در همين معنا وجود دارد كه به آن ها ولىّ گفته مى شود.
اين معنا در تمامى موارد كاربرد واژه ولايت وجود دارد، وقتى كه به همسايه ولىّ گفته مى شود يعنى او سزاوارترين كسى است كه كارهاى همسايه اش را انجام داده و عهده دار امور او گردد.
اگر براى كسى مشكلى پيش آيد نزديك ترين كسى كه به يارى او مى شتابد و در برطرف كردن آن مشكل او را كمك مى كند و كارهاى آن شخص را به عهده مى گيرد همسايه اوست، كه به آن حقّ همسايگى نيز گفته مى شود.
كسى كه هم پيمان كسى مى شود، يا كسى كه به يارى ديگرى مى آيد، و يا برادر انسان، هر كدام داراى نوعى ولايت هستند، اما يك معناى واحد در تمامى اين موارد موجود است كه همان معناى قيام به امر و عهده دار شدن كارهاى ديگرى است.
با بررسى كتاب هاى لغت و سخن بزرگان اين فنّ، به خوبى روشن مى شود كه همه آن ها همين معناى اساسى را براى واژه ولايت بيان كرده اند.
اگر گفتيم: واژه ولايت مشترك لفظى است، يعنى لفظ ولايت معانى و مصاديق مختلفى دارد، بدون اين كه بين آن معانى وجه اشتراكى وجود داشته باشد؛ مانند واژه «عين» كه در زبان عربى به آن مشترك لفظى مى گويند، چرا كه در معانى مختلفى به كار مى رود از جمله: چشمه آب، چشم انسان، خورشيد و . . ..
مى بينيد كه اين معانى گوناگون داراى معناى مشترك نيستند، بلكه هر كدام معناى خاص خود را دارند. اين مطلب در كتاب هاى علم اصول به تفصيل مطرح شده است.
بنا بر اين، واژه ولايت، بر فرض اين كه از آن چه گفتيم صرف نظر كنيم و بگوييم: مشترك لفظى است، داراى معانى گوناگونى خواهد بود كه يكى از آن معانى اين است: سزاوارتر بودن به چيزى، و اولويّت داشتن نسبت به امرى.
در مشترك لفظى براى اين كه بفهميم آن لفظ در كدام يك از معانىِ آن به كار برده شده است، بايد به قرائن و شواهدى كه مراد و مقصود گوينده را مشخص مى كند، توجّه كنيم.
بنا بر اين بايستى در پى قرينه هايى باشيم كه در اين آيه مباركه وجود دارد، تا روشن شود كه واژه ولايت در اين آيه، به چه معنايى به كار رفته است.
(1) سنن ابن ماجه: 1 / 89 ، مسند احمد بن حنبل: 5 / 171، كنز العمّال: 11 / 603، حديث 32913.