سخن پايانى
بحمد اللّه شأن نزول و كيفيّت استدلال به آيه ولايت را به اختصار بيان نموديم و در اين بين به مهم ترين اعتراض ها و اشكال هايى كه در مورد اين آيه مباركه بيان شده بود پاسخ داديم.
چنانچه پيش تر نيز اشاره نموديم، روايات ديگرى مانند حديث غدير، حديث ولايت و . . . در اسناد و مدارك وجود دارند كه هر كدام بيانگر امامت امير مؤمنان على عليه السلام هستند و استدلال ما به اين آيه را تأييد مى كنند.
البته گمان نمى كنيم كه هيچ انسان آزادانديشى، كه در جست و جوى حق باشد و از مسير انصاف منحرف نباشد، در صحّت و پذيرش استدلال شيعيان به اين آيه ترديدى به خود راه دهد و در امامت امير مؤمنان على عليه السلام شك كرده و متحيّر بماند؛ زيرا اين آيه يكى از دليل هاى اثبات امامت آن حضرت و اولويّت او بر مؤمنان است؛ و همان اولويّتى كه براى خدا و پيامبر صلى اللّه عليه وآله ثابت است براى على عليه السلام نيز ثابت خواهد بود. بنا بر اين على عليه السلام، ولىّ و صاحب اختيار مؤمنان است همان طور كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله بر مؤمنان ولايت دارد.
بديهى است كه چنين منقبت و فضيلتى براى فرد ديگرى جز امير مؤمنان على عليه السلام ثابت نشده است و ما در همه پژوهش هاى خود تأكيد كرده ايم كه هر گاه امر ولايت بين امير مؤمنان على عليه السلام و ابوبكر دائر باشد، چنان منقبت و فضيلت اختصاص به حضرت على عليه السلام دارد و ابوبكر هيچ گاه چنين فضيلت و منقبتى ندارد. بنا بر اين امامت و ولايت در حضرت على عليه السلام تعيّن خواهد داشت.
منو