دومين شبهه: «واو» حاليه يا عاطفه؟
شبهه ديگرى كه در اين زمينه مطرح شده است اين است كه برخى احتمال داده اند كه «واو» در (و هم راكعون)، «واو» عاطفه است نه «واو» حاليّه(1). بنا بر اين، آيه را اين گونه مى خوانيم:
(انّما وليّكم اللّه ورسوله والّذين آمنوا الّذين يقيمون الصّلاة ويؤتون الزّكاة وهم راكعون)
«تنها ولى و صاحب اختيار شما خداست و پيامبرش و كسانى كه ايمان آورده اند؛ همان كسانى كه نماز برپا مى دارند و زكات مى دهند و ركوع مى كنند».
نه اين كه در حال ركوع زكات مى دهند، بلكه آن ها سه كار جدا از هم انجام مى دهند: هم نماز مى خوانند، هم زكات مى دهند و هم در مقابل خدا به ركوع مى روند.
از اين رو اين آيه شريفه هيچ ارتباطى با قضيه بخشيدن انگشتر نخواهد داشت.
حقيقت آن است كه اگر اين احتمال وارد باشد و احتمال صحيحى هم باشد، ديگر نمى توانيم به اين آيه استدلال كنيم؛ زيرا معروف است كه اگر احتمالى بر خلاف استدلال باشد، آن استدلال مخدوش خواهد شد و از بين خواهد رفت.
(1) پيش تر گفتيم كه مراد از «واو» عاطفه آن است كه جمله بعدى را به وسيله عطف به جمله قبلى مرتبط سازد و آن را در حكم جمله قبلى شريك مى سازد؛ اما «واو» حاليه حالت وقوع كار را بيان مى كند. به عنوان مثال وقتى مى گوييم: جاء زيد وعَمْرو يعنى زيد و عمرو آمدند، حرف «واو» عاطفه است اما وقتى مى گوييم: جاء زيد وهو قائم يعنى زيد آمد در حالى كه ايستاده بود؛ حرف «واو» در اين مثال حاليه است و با اين دو نظر معناى آيه با هم متفاوت خواهد بود.