برداشت آخر
از آن چه بيان شد مى توان اين گونه نتيجه گرفت كه اين قضيّه معروف و مشهور است، هم در كتاب هاى شيعيان و هم در كتاب هاى اهل سنّت.
ما در اين نوشتار به برخى از آن ها اشاره كرديم، ولى راويان اين حديث، كه برخى با سند و برخى ديگر به صورت مرسل اين حديث را نقل كرده اند بيش از اين ها هستند(1). آيا هيچ يك از آن ها عضوى از امت محمّدى محسوب نمى شود؟
بنا بر اين هيچ شك و شُبهه، و جاى هيچ گونه مناقشه اى ـ چه از نظر سند، و چه از نظر شأن نزول آيه شريفه و چه از نظر دلالت آن ـ در مورد اين حديث وجود ندارد، و اين آيه در شأن امير مؤمنان على عليه السلام و در زمانى كه آن حضرت در حال ركوع انگشترش را به فقير بخشيده، نازل شده است.
(1) براى آگاهى بيشتر ر.ك به تفسير طبرى: 6 / 186، تفسير ابن ابى حاتِم: 4 / 1162، تفسير المعانى: 2 / 47، اسباب النزول: 113، تفسير العز الدمشقى: 1 / 393، تفسير ابن كثير: 2 / 64، كشاف: 1 / 649، الدر المنثور: 3 / 105 و همچنين تفسير فخر رازى، تفسير بغوى، تفسير نسفى، تفسير قُرْطُبى، تفسير أبى السعود، تفسير شوكانى، تفسير آلوسى و از كتاب هاى حديثى ر.ك: جامع الاصول: 9 / 478، المعجم الاوسط: 7 / 129، تاريخ دمشق: 42 / 356.