اتفاق نظر مفسّران در شأن نزول آيه
طبق آن چه كه از بزرگان اهل سنّت نقل شده است، همه مفسّران در شأن نزول آيه ولايت اتفاق نظر دارد. اين اتفاق نظر از سوى چهار تن از دانشمندان اهل سنّت نقل شده است.
1 ـ قاضى ايجى (متوفاى سال 756) نويسنده كتاب المواقف فى علم الكلام، كه از مهم ترين كتاب هاى اهل سنّت در علم كلام و اصول دين است. او مى نويسد:
«تمامى مفسران اتّفاق نظر دارند كه اين آيه مباركه در ماجراى بخشيدن انگشتر امير مؤمنان على عليه السلام در حال ركوع نماز نازل شده است»(1).
2 ـ مير سيّد شريف جرجانى (متوفاى سال 816 هـ) در شرح المواقف به اين اجماع اعتراف كرده است(2).
3 ـ سعدالدّين تفتازانى (متوفاى سال 793 هـ) در شرح المقاصد اجماع مفسّران را بر اين كه آيه شريفه در شأن امير مؤمنان على عليه السلام نازل شده، نقل كرده است(3).
شرح المقاصد از كتاب هاى مهم اهل سنّت در علم كلام است. اين كتاب در مدارس آن ها تدريس مى شود و در محافل علمى آن ها از جايگاه ويژه اى برخوردار است، به همين دليل بسيارى از بزرگان اهل سنّت بر اين كتاب شرح و تعليق نوشته اند.
4 ـ علاء الدّين قوشجى سمرقندى نيز از كسانى است كه به اجماع مفسران بر اين كه آيه مباركه در شأن امير مؤمنان على عليه السلام نازل شده، اعتراف كرده است(4).
بنا بر اين، تمامى مفسّران اهل سنّت معتقدند كه اين آيه مباركه در شأن امير مؤمنان على عليه السلام، و زمانى كه آن حضرت در ركوع انگشترش را به مستمند بخشيد، نازل شد.
اين اجماع و اتّفاق نظر را بزرگان و دانشمندان اهل سنّت نقل كرده و به آن اعتراف نموده اند، يعنى همان كسانى كه سخنان آن ها مورد اعتماد است و به كتاب هايشان استناد مى شود.
آلوسى در تفسير خود مى نويسد:
«اكثر راويان اخبار معتقدند كه اين آيه در شأن على كرم اللّه وجهه نازل شده است»(5).
ابن كثير در تفسير خود برخى از اين روايات را در ذيل آيه مباركه نقل نموده و حكم به صحّت بعضى از آن ها داده است(6).
ابن كثير كسى است كه در تفسير و تاريخ خود، تا آن جا كه مى توانسته، بر شيعيان خُرده گرفته و سعى كرده است تا اعتقاد آن ها را باطل جلوه دهد. اعتراف چنين شخصى به صحّت اين روايات، ارزش علمى فراوانى دارد و راه فرار را بر خصم ما مى بندد.
هنگامى كه به كلمات بزرگان اهل سنّت در علم رجال مراجعه شد و سخنان آن ها در مورد راويان و ناقلان اين احاديث بررسى گرديد، اين نتيجه به دست آمد كه تعدادى از اين احاديث بنا بر نظر آن ها ـ كه از ناقدان معروف اهل سنّت در سند روايات هستند ـ صحيح بوده و قابل اعتماد است.
يكى از آن روايات، حديثى است كه ابن ابى حاتِم در تفسير خود آورده است. وى از ابى سعيد اشبح از فضل بن دكين از موسى بن قيس حضرمى از سلمة بن كهيل اين گونه نقل مى كند:
على در حال ركوع انگشترش را به فقير بخشيد و اين آيه نازل شد: (انما وليّكم اللّه ورسوله . . .)(7).
تا اين جا به خوبى روشن شد كه صحّت اين حديث مورد اتفاق مفسّران بوده و بنا بر گفته آلوسى بيشتر محدّثان آن را نقل كرده اند كه به نام برخى از آن ها اشاره شد و كلام ابن كثير در صحّت بعضى از آن ها نيز نقل گرديد.
علماى علم كلام نيز ـ كه در مورد دلايل امامت بحث كرده و دليل هاى هر طرف را براى اثبات نظر خود ذكر كرده اند ـ مى گويند كه اين آيه در همان جريان خاصّ نازل شده است.
(1) المواقف فى علم الكلام: 405.
(2) شرح المواقف: 8 / 360.
(3) شرح المقاصد: 5 / 170، براى آگاهى از اهميت اين كتاب ر.ك: كشف الظنون.
(4) شرح التجريد: 368.
(5) تفسير روح المعانى: 6 / 168.
(6) تفسير ابن كثير: 2 / 64.
(7) تفسير ابن ابى حاتِم: 4 / 1162.