هـ) ابن تيميه و حديث ولايت
به راستى آيا اينان فكر نمى كنند كه سرانجام كسانى خواهند آمد كه به مصادر مراجعه مى كنند، اين تحريفات را مى بينند، كتاب را مى خوانند و به سنن تِرمذى مراجعه مى كنند و دو متن را تطبيق مى نمايند و اصحاب تحريف را رسوا مى بينند؟ مى دانند، ولى حيا و شرم نمى كنند!
آرى، اين دومين راهى است كه براى ردّ حديث ولايت به كار گرفته اند. اما ديگر براى كسى كه با خدا و رسولش مى خواهد مخالفت كند و از آن ها روى گرداند، راهى باقى نمانده كه با تمسّك به آن بتواند حديث ولايت را از كار بيندازد، مگر طريقى كه «ابن تيميه» پيموده است. او اصل صدور حديث ولايت را انكار كرده و با صراحت مى گويد: اين حديث دروغ است. عين گفتار ابن تيميه چنين است:
«اين كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله فرموده باشند:
وهو ولي كلّ مؤمن بعدي.
او (يعنى على عليه السلام) ولىّ و سرپرست هر مؤمنى است بعد از من.
دروغ بر پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله است و سخنى است كه صدور آن از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله ممنوع است».(1)
آرى، اين روش ابن تيميه، آسان ترين و بهترين راه براى كسى است كه با گفتار خدا و رسول او مى خواهد مخالفت نمايد و با پيمودن همين راه، به جاى تحريف و اسقاط بعضى از الفاظ و خصوصيات حديث، اصل حديث را انكار مى كند.
آرى خداوند متعال مى فرمايد:
(فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمّا يَكْسِبُونَ).(2)
پس واى بر آنان از آن چه با دست خود نوشتند و واى بر آنان از آن چه (با اين نوشتن) به دست مى آورند.
در جاى ديگر مى فرمايد:
(فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيَما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيماً).(3)
پس نه، به پروردگار تو سوگند كه آنان ايمان نخواهند آورد مگر اين كه در امور مورد منازعه، تو را حاكم قرار بدهند و در مقابل قضاوت تو، بدون اين كه كوچك ترين تنگى در سينه خود (از ناحيه قضاوت تو) احساس كنند، سر تسليم فرود آورند و به طور كامل تسليم باشند.
(1) منهاج السُّنّة النبويّه: 4 / 164.
(2) سوره بقره: آيه 79.
(3) سوره نساء: آيه 65.