بررسى اسناد حديث ولايت به نقل از عمران بن حصين
عمران بن حصين يكى ديگر از راويان حديث ولايت است. ابن ابى شِيبه، استاد بُخارى از جمله افرادى است كه حديث او را نقل كرده و به صحّت آن تصريح نموده است، آن سان كه در كنز العمّال(1) نقل شده، ابن ابى شِيبه اين حديث شريف را در كتاب المصنَّف آورده و به صحّت آن تصريح نموده است.(2)
محمّد بن جرير طبرى از جمله ناقلان حديث عمران به شمار مى رود كه از اعلام عامّه و مورد اعتماد آنان در تاريخ و تفسير است.
جلال الدين سيوطى و متقى هندى نيز از جمله كسانى هستند كه بر صحّت طريق نقل از عمران بن حصين تصريح نموده اند.(3)
البته حديث ولايت به نقل از عمران، از ديگر نقل ها مفصّل تر است. متن روايت عمران بن حصين به نقل از متّقى هندى در كنز العمّال(4) در زير مى آيد:
ابن ابى شِيبه و ابوجعفر طبرى از عمران بن حصين نقل مى كنند كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله سَريّه اى(5) را به ناحيه اى فرستاد و على عليه السلام را فرمانده آنان قرار داد. آن سپاه در حالى كه غنايمى به دست آورده بودند، پيروز شدند. امير مؤمنان على عليه السلام در مورد غنايم جنگى تصميمى گرفت كه خوش آيند عدّه اى از آنان نبود.
در برخى از نقل ها آمده است كه امير مؤمنان عليه السلام از ميان غنايم، كنيزى را براى خود برگزيد.
چهار نفر از لشكريان تصميم گرفتند كه هر گاه به مدينه رسيدند و با رسول خدا صلى اللّه عليه وآله ديدار كردند، قضيّه را به سمع مبارك آن حضرت برسانند.
سپاهيان اعزامى بنا بر رسم، هنگام بازگشت به مدينه، ابتدا به محضر رسول خدا صلى اللّه عليه وآله شرف ياب مى شدند و به آن حضرت سلام مى كردند، به رخ ساره مبارك ايشان نظر مى نمودند سپس به خانه هايشان برمى گشتند.
زمانى كه سپاهيان به مدينه رسيدند و براى عرض سلام به محضر رسول خدا صلى اللّه عليه وآله شرف ياب شدند، يكى از آن چهار تن برخاست و چنين عرض كرد: «اى رسول خدا! آيا نظر نمى فرماييد كه على از غنايم كنيزى برداشته است»؟
رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از او روى برگرداند. پس از آن دومين نفر از آن چهار تن و آن گاه سومى برخاست و همان گونه گفت. حضرت در هر بارى، روى مبارك خويش را از اعتراض كننده برمى گرداند تا اين كه نوبت به شخص چهارم رسيد. پس از گفتار وى، رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در حالى كه آثار خشم از چهره نازنينش هويدا بود، فرمود:
ما تريدون من علي؟ ما تريدون من علي؟ عليّ منّي وأنا من علي، وعليّ وليّ كلّ مؤمن بعدي.
از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ على از من است و من از على هستم، على سرپرست هر مؤمنى است بعد از من.
اين روايت به سان كنز العمّال در كتاب المصنَّف نيز آمده و به همين سان، طبرى نيز از عمران بن حصين روايت كرده است.
البته اين روايت با همين متن در مسند احمد بن حنبل نيز آمده است. وى بخش پايانى روايت را اين گونه نقل كرده است:
رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به فرد چهارمى رو كرد و در حالى كه رنگ رخ ساره مباركش تغيير يافته بود، فرمود:
دعَوْا عليّاً، دعَوْا عليّاً، إنّ عليّاً منّي وأنا منه وهو وليّ كلّ مؤمن بعدي.(6)
دست از على برداريد، دست از على برداريد، به راستى كه على از من است و من از او هستم. او سرپرست هر مؤمنى بعد از من است.
تِرمذى نيز در صحيح خود ذيل روايت را اين گونه نقل مى كند: هنگامى كه چهارمين فرد برخاست و اعتراض خود را بيان كرد رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در حالى كه آثار خشم از چهره مباركش هويدا بود، فرمود:
ما تريدون من علي؟ ما تريدون من علي؟ ما تريدون من علي؟ إنّ عليّاً منّي وأنا منه وهو وليّ كلّ مؤمن بعدي.(7)
از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ به راستى كه على از من است و من از او هستم و او سرپرست هر مؤمنى بعد از من است.
آرى! حديث ولايت به روايت عمران بن حصين در كتاب صحيح ابن حِبّان،(8) خصائص نَسايى(9) و المستدرك حاكم نيشابورى(10) نيز نقل شده است. حاكم نيشابورى پس از نقل حديث، اين حديث را داراى شرايط صحّتى برشمرده كه مسلم آن ها را معتبر مى داند، ولى با وجود اين بُخارى و مسلم آن را نقل نكرده اند.
گفتنى است كه حديث ولايت به روايت عمران در منابع ديگر نيز آمده است.
(1) كنز العمّال: 11 / 608.
(2) المصنَّف: 7 / 504.
(3) القول الجلىّ فى مناقب علىّ عليه السلام: 60.
(4) كنز العمّال: 13 / 142، حديث 36444.
(5) سَريّه، قطعه اى از لشكر است كه تعداد آنان از پنج نفر تا سيصد يا چهارصد نفر باشد.
(6) مسند احمد: 4 / 438.
(7) سنن تِرمذى: 6 / 78، حديث 3712.
(8) صحيح ابن حِبّان: 15 / 373، شماره 6929.
(9) خصائص على عليه السلام: 143، فضائل الصحابه: 14، حديث 43، سنن الكبرى: 5 / 132.
(10) المستدرك: 3 / 110 و 111.