معارضه با احاديث ديگر
چهارمين راهى كه اهل سنّت براى بى اعتبار كردن «حديث ثقلين» به كار گرفته اند، معارضه است; معارضه با احاديثى كه خود در كتاب هايشان روايت مى كنند.
البتّه از اعتبار افتادن حديثى در اثر وجود معارضى كه از نظر سند و دلالت، همتا و همسنگ با آن حديث باشد امرى مطابق قاعده و صناعت بوده و مورد قبول همه محقّقين است; ولى ـ همچنان كه پيش تر اشاره شد ـ مى گوييم: معارضه، فرع حجيّت است. به اين معنا كه دو حديث متعارض، از نظر سند و دلالت بايد تمام باشند و حجيّت هر يك مسلّم باشد تا نوبت به معارضه برسد در نتيجه يكى درست و ديگرى نادرست باشد. وگرنه اگر يكى از احاديث نسبت به ديگرى ترجيح داشته باشد، و اگر يكى از احاديث صحيح باشد و ديگرى غير صحيح باشد، نوبت به معارضه نخواهد رسيد.
اكنون مى پرسيم حديث ثقلين يا همان حديث وصيّت به قرآن و اهل بيت عليهم السلام با كدام حديثى در تعارض است؟
مهم ترين حديثى كه به عنوان معارض براى حديث ثقلين مطرح شده است، دو حديث است:
1 ـ حديث اقتدا به شيخين;
2 ـ حديث ثقلينى كه در آن به جاى كلمه «عترت و اهل بيت»، كلمه «سنّت» آمده است.
حديث نخست را از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله نقل مى كنند كه آن حضرت فرمود:
اقتدوا باللّذين من بعدي; أبي بكر وعمر.(1)
به دو نفرى كه پس از من هستند اقتدا كنيد; ابوبكر و عمر.
اين حديث در برخى از منابع اهل تسنّن نقل شده است. آنان اين گونه مدّعى هستند كه اين حديث بر وجوب اقتدا به شيخين دلالت مى كند، و «حديث ثقلين» نيز بر وجوب تمسّك به قرآن و عترت; پس ناگزير بين اين دو حديث تعارض برقرار است.
ما در پاسخ اين ايراد به نقد و بررسى اين حديث پرداخته و گفتار جداگانه اى را نوشته ايم.(2)
خلاصه بررسى ما پيرامون حديث اقتدا به شيخين، ضعف سندى آن است كه بزرگان جرح و تعديل و عالمان مورد قبول اهل سنّت به ضعيف بودن تمامى راويان آن و به مجعول و دروغ بودن اين حديث تصريح نموده اند.(3)
امّا درباره حديث ثقلينى كه به جاى كلمه «عترت»، «سنّت» به كار برده شده باشد،(4) ما پژوهشى جداگانه انجام داده ايم كه خوانندگان گرامى مى توانند به آن پژوهش مراجعه نمايند.(5)
(1) مسند احمد: 5 / 382، 385، 399 و 403.
(2) اين نوشتار طى سلسله پژوهش هاى اعتقادى، از همين نگارنده و با نام «حديث اقتداء به شيخين در ترازوى نقد» چاپ شده است.
(3) براى آگاهى بيشتر مراجعه شود به: فيض القدير فى شرح الجامع الصغير: 2 / 56، صحيح تِرمذى: 5 / 572، كتاب الضعفاء الكبير: 4 / 95، ميزان الاعتدال: 1 / 105، 141، 142، لسان الميزان: 1 / 188، 272 و 5 / 237، شرح المنهاج عبرى فرغانى: مخطوط، تلخيص المستدرك: 3 / 75، مجمع الزّوائد: 9 / 53، الدّرّ النّضيد من مجموعة الحفيد: 97، اسنى المطالب فى احاديث مختلفة المراتب: 48، الفِصَل فى الملل والنحل: 4 / 88 .
(4) كنز العمّال: 1 / 172.
(5) اين نوشتار نيز به عنوان ششمين اثر در سلسله پژوهش هاى اعتقادى و با نام «دستبردى در حديث ثقلين» چاپ شده است.