رواياتى ديگر
در رواياتى ديگر، نام امير مؤمنان على عليه السلام و طلحه نيز ذكر شده است. به اين روايت دقت كنيد!
عايشه مى گويد: آن گاه كه فوت ابوبكر نزديك شد، عمر را به جانشينى خود تعيين كرد. در اين هنگام على و طلحه نزد وى آمده و گفتند: چه كسى را به جانشينى خود قرار داده اى؟
پاسخ داد: عمر را.
گفتند: جواب پروردگارت را چه خواهى داد؟
پاسخ داد: خواهم گفت: بهترين آفريدگان تو را جانشين خود بر آن ها قرار داده ام.
چنانچه ملاحظه مى كنيد، در يك روايت واژه «مردم» آمده، در ديگرى «گروه مهاجران» و در اين نقل كه از الطبقات الكبرى است نام على عليه السلام و طلحه نيز آمده است.1 البته برخى نيز اين روايت را با حذف هر دو اسم نقل كرده اند و به جاى آن، كلمه «فلانى» و «فلانى» را آورده اند كه اين روايت نيز با سندى ديگر در الطبقات الكبرى نقل شده است.2
در نقلى ديگر چنين آمده است: برخى از اصحاب رسول خدا صلى اللّه عليه وآله شنيدند كه عبدالرحمان و عثمان نزد ابوبكر رفتند و در تنهايى با او گفت و گو كردند. آن ها نيز نزد ابوبكر آمده و يكى از آنان گفت:… .2
از اين روايت نيز دو نكته استفاده مى شود.
1 . ابوبكر در اين كار با هيچ كس جز عبدالرحمان و عثمان مشورت نكرده و از كس ديگرى جز اين دو نفر كمك نگرفته و كسى ديگر با او هم عقيده نبوده است.
2 . برخى از صحابه كه نامشان برده نشده در هنگام ملاقات خصوصى عبدالرحمان و عثمان با ابوبكر، نزد ابوبكر آمده و به او گفتند: جواب پروردگارت را چه خواهى داد؟… .
1 و 2 . الطبقات الكبرى: 3 / 274، تاريخ مدينة دمشق: 44 / 251، كنز العمّال: 5 / 677.
2 . الطبقات الكبرى: 3 / 199.