نگاهى به شرح حال عبدالله حميدى
در بسيارى از كتاب هايى كه مرجع شناخت شخصيت هاى بزرگ و حوادث مهم به شمار مى روند، شرح حال نيكو و مفصّلى از عبدالله حميدى ثبت شده است.1
در كتاب هاى ديگر اهل سنّت نيز شرح حال او ذكر شده است، اما هيچ يك از آن ها بر او خُرده نگرفته و حتى با اشاره هم علم، ثقه بودن و پرهيزكارى او را زير سؤال نبرده اند… .
اينك به ذكر خلاصه اى از شرح حال او در سير اعلام النبلاء اكتفا مى كنيم:
حميدى: امام و پيشوا، عالم به سنّت نبوى، فردى دقيق، حافظ و شيخ محدثان ابوعبدالله بن ابى نصره اندلسى، در بغداد سكنى گزيد. او از نظر علم و عمل و اعتقاد و اطاعت كردن، از جمله افراد باقى مانده در ميان حديث دانان بود، رحمت خداوند بر او باد.
ابونصر ابن ماكولا درباره او مى گويد:
كسى را در پاكى و عفّت و پرهيزكارى و پرداختن به علم همانند دوستمان ابوعبدالله حميدى نديدم، همو كه كتاب تاريخ اندلس را تأليف كرد.
يحيى بن ابراهيم سلماسى در مورد حميدى مى گويد:
پدرم مى گفت: در فضل و بزرگى و فراوانى علم و تلاش براى گسترش علم، كسى را هم چون حميدى نديدم، او باتقوا، پرهيزكار و پيشواى علم حديث، علل و راويان حديث بود. وى همانند حديث دانان ديگر، در علم تحقيق و اصول متبحّر بود و در عين حال از دايره كتاب و سنّت، پايش را فراتر نمى نهاد… .
اسلفى مى گويد: از ابوعامر عبدرى درباره حميدى پرسيدم.
او گفت: هرگز كسى همانند او يافت نمى شود و درباره هم چون كسى جايى براى پرسش وجود ندارد، وى حافظ حديث بود، علوم فقه، حديث و ادب را در خود جمع كرده بود. او علماى اندلس را درك كرده بود. وى در سال 458 هجرى وفات يافت.2
1 . براى آگاهى در اين زمينه ر.ك: المنتظم فى تاريخ الملوك و الامم، ابن جوزى: 9 / 96، معجم الادباء، ياقوت حموى: 18 / 282، تذكرة الحفاظ، ذهبى: 4 / 1218، الوافى بالوفيات، صفدى: 4 / 317، مرآة الجنان، يافعى: 3 / 149، النجوم الزاهرة، ابن تغرى بردى: 5 / 156، تتمة المختصر فى اخبار البشر، ابن وردى: 2 / 17، الكامل فى تاريخ، ابن اثير: 10 / 245.
2 . سير أعلام النبلاء: 19 / 120 ـ 127.