حديث نزول سوره دهر و پيشوايان تفسير و حديث
از راويان اين حديث در ميان دانشمندان بزرگ قرن هاى مختلف تنها به ذكر نام تعدادى از آنان بسنده مى كنيم:
1 . حسين بن حكم حبرى كوفى، متوفاى 286 هجرى در تفسير خود.
2 . ابوجعفر طبرى، متوفاى 310 هجرى بر اساس آن چه در كفاية الطالب فى مناقب على بن ابى طالب عليهما السلام، آمده است.
3 . ابن عبدربّه قرطبى مالكى، متوفاى 328 هجرى در كتاب العقد الفريد.
او اين حديث را در قسمت احتجاج مأمون، آورده است، و ما آن را ذكر خواهيم كرد.
4 . سليمان بن احمد طبرانى، متوفاى 360 هجرى.
همان گونه كه در طريق حافظ ابونعيم و حافظ حسكانى آمده است.
5 . ابوعبيدالله مرزبانى، متوفاى 384 هجرى.
همان طور كه در طريق حافظ حسكانى آمده است.
6 . ابوعبدالله حاكم نيشابورى، متوفاى 405 هجرى.
همان گونه كه در طريق حافظ حسكانى آمده است و نيز او در كفاية الطالب در بخش مناقب فاطمه عليها السلام اين حديث را آورده است.
7 . عبدالغنى بن سعيد، متوفاى 409 هجرى.
شرح حال او در بيشتر منابع، از جمله در حاشيه سير الاعلام النبلاء ذكر شده است.1
ذهبى مى گويد: تشييع جنازه عبدالغنى آن قدر باشكوه بود كه مردم درباره آن سخن مى گفتند و برخى در برابر جمعيّت حاضر در تشييع جنازه، فرياد مى زدند: اين شخص، نفى كننده كذب از رسول خداست.2
ماجراى تشييع جنازه او را حافظ حسكانى از ابونعيم از… روايت كرده است.
8 . ابوبكر بن مردويه اصفهانى، متوفاى 410 هجرى.
او اين حديث را در تفسير خود ـ بنابر نقل كتاب هايى چون الدر المنثور ـ روايت كرده است.
9 . ابونعيم اصفهانى، متوفاى 430 هجرى.
او اين حديث را در باب آيات نازل شده پيرامون على عليه السلام، روايت كرده و افراد زيادى هم چون حافظ حسكانى، اين حديث را به نقل از او روايت كرده اند.
10 . ابواسحاق ثعلبى، متوفاى 427 هجرى.
او اين حديث را در تفسير كبير خود روايت كرده است.
11 . ابومحمّد حسن بن على جوهرى، متوفاى 454 هجرى.
حافظ حسكانى، آن را از قول او روايت كرده است.
12 . عبيدالله بن عبدالله حافظ معروف به حاكم حسكانى، متوفاى 470 هجرى.
او اين حديث را در كتاب خويش به نام شواهد التنزيل لقواعد التفضيل روايت كرده است.
13 . فقيه محدّث ابن مغازلى شافعى واسطى، متوفاى 483 هجرى.
او در كتاب خويش مناقب على بن ابى طالب عليهما السلام آن را روايت كرده است.
14 . على بن احمد واحدى، متوفاى 481 هجرى.
او اين حديث را در تفسيرش آورده است.
15 . حافظ ابوعبدالله حميدى، متوفاى 488 هجرى.
بنابر آن چه كفاية الطالب نقل شده، او اين حديث را در كتاب فوائد خود، روايت كرده است.
16 . حسين بن مسعود بغوى، متوفاى 516 هجرى.
او اين حديث را در تفسيرش آورده است.
17 . جارالله محمود بن عمر زمخشرى، متوفاى 638 هجرى.
او در تفسير الكشاف آن را روايت كرده است.
18 . ابوالفضل محمّد بن ناصر سلامى بغدادى، متوفاى 550 هجرى.
ابن جوزى آن را از قول او روايت كرده است.
19 . موفّق بن احمد خطيب خوارزمى مكّى، متوفاى 568 هجرى.
او آن را در كتاب المناقب روايت كرده است.
20 . ابوموسى مدينى، متوفاى 581 هجرى.
بنابه نوشته كتاب أُسد الغابه و ديگر منابع، او اين حديث را در كتاب الذيل روايت كرده است.
21 . فخر رازى، متوفاى 606 هجرى.
او اين حديث را در تفسير كبير خود روايت كرده است.
22 . ابوعمرو بن صلاح، متوفاى 643 هجرى.
بنابه نوشته كفاية الطالب، او از جمله راويان حديث مذكور است.
23 . شيخ محمّد بن طلحه شافعى، متوفاى 652 هجرى.
او اين حديث را در كتاب مطالب السؤول خويش روايت كرده است.
24 . سبط ابن جوزى، متوفاى 654 هجرى.
او اين حديث را در كتاب تذكرة الخواص خود روايت كرده است.
25 . ابوعبدالله گنجى شافعى، وى در سال 658 هجرى به قتل رسيد.
او در كفاية الطالب في مناقب على بن ابى طالب عليهما السلام آن را روايت كرده است.
26 . نظام الدين اعرج نيشابورى.
او در شمار دانشمندان بزرگ قرن هفتم قرار دارد و اين حديث را در تفسير معروف خويش روايت كرده است.
27 . قاضى بيضاوى، متوفاى 685 هجرى.
او اين حديث را در تفسير مشهورش آورده است.
28 . محب الدين طبرى مَكّى شافعى، متوفاى 694 هجرى.
او در الرياض النضرة آن را روايت كرده است.
29 . حافظ الدين نسفى، متوفاى 701 يا 710 هجرى.
او اين حديث را در تفسيرش نقل كرده است.
30 . ابواسحاق حموينى، استاد ذهبى، متوفاى 722 هجرى.
او اين حديث را در كتاب فرائد السمطين روايت كرده است.
31 . علاء الدين خازن، متوفاى 741 هجرى.
او اين حديث را در تفسيرش نقل كرده است.
32 . قاضى عضد الدين ايجى، متوفاى 756 هجرى.
او اين حديث را در كتاب المواقف فى علم الكلام آورده است.
33 . ابن حجر عسقلانى، متوفاى 852 هجرى.
او اين حديث را در الاصابه در بخش شرح حال فضّه آورده است.
34 . جلال الدين سيوطى، متوفاى 911 هجرى.
او اين حديث را در تفسير الدر المنثور نقل كرده است.
35 . ابوالسعود عمادى، متوفاى 982 هجرى.
او اين حديث را در تفسير معروفش آورده است.
36 . عبدالملك عصامى، متوفاى 1111 هجرى.
او اين حديث را در سمط النجوم العوالى آورده است.
37 . قاضى شوكانى، متوفاى 1173 هجرى.
او اين حديث را در تفسير فتح القدير آورده است.
38 . شهاب الدين آلوسى، متوفاى 1270 هجرى.
او اين حديث را در كتاب تفسير خود يعنى روح المعانى نقل كرده است.
1 . سير اعلام النبلاء: 17 / 297.
2 . تاريخ الاسلام: 28 / 190.