3 . چرايى لعن نفرستادن بر يزيد
پيش تر گفتيم كه برخى از علماى اهل سنّت معتقدند كه يزيد را نبايد لعن كرد. وقتى از آنان مى پرسيم كه با توجه به جناياتى كه يزيد مرتكب شده، چرا نبايد يزيد لعن شود؟
در پاسخ اين سؤال مى گويند: اگر يزيد لعن شود، مردم لعن را به «الأعلى فالأعلى»، بالاتر از يزيد خواهند برد و پاى كسانى به ميان خواهد آمد كه سزاوار نيست به آنان جسارت شود.
آرى، به ميان آمدن پاى خلفا در حادثه كربلا، ريشه در سقيفه دارد و از آن جا ناشى مى شود كه مسلمانان در زمان عمر بن خطاب قسمتى از سرزمين هاى شام را فتح كردند. يزيد بن ابى سفيان از طرف عمر والى آن ديار شد و بعد از مرگ يزيد برادرش معاويه جانشين او گرديد و پس از آن كه تمام سرزمين شام به دست مسلمانان افتاد، او والى تمام سرزمين شام شد. عثمان نيز در دوران حكومت خود، معاويه را در ولايت آن ديار ابقاء نمود.1 آن هنگام كه عمر وى را والى شام نمود، ابوسفيان با خوش حالى به عمر گفت:
وصلتك رحم;2
صله رحم كردى.
در نتيجه، همه كسانى كه معاويه را به آن مقام رساندند، در اعمال خوب (اگر كار خوبى داشته باشد!) و بد او شريك هستند.
بنابراين خيلى واضح است كه سرانجام كارهاى معاويه به «الأعلى فالأعلى» مى رسد; يعنى با اندكى تأمّل و تفكّر در كارنامه او، اين سؤال ها مطرح مى شود:
چه كسى او را به اين سمت منصوب نمود؟
و با چه هدفى معاويه را به منصب ولايت شام برگزيدند و… .
1 . تاريخ مدينة دمشق: 59 / 55.
2 . الاستيعاب: 3 / 1417; اسد الغابة: 4 / 386; تاريخ مدينة دمشق: 65 / 251.