دست برد در حقايق عاشورا
وقتى متعصّبان تندرو نتوانستند به هدف خود; يعنى ساختن آبرو براى يزيد و بنواميّه موفق شوند، در اقدامى ديگر در حقايق عاشورا دست بردند و در اين زمينه تحريفاتى كردند.
شما در موارد ذيل دقّت كنيد:
1 . پيش گويى سيّدالشهداء عليه السلام از شهادتشان و تكليف الهى بودن اين سفر;
2 . سخنان پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله درباره شهادت امام حسين عليه السلام.
اين امر به قدرى روشن بود و به گوش همه مردم رسيده بود كه حتى زنان داخل خانه ها نيز مى دانستند.
با تمام اين اوصاف، برخى مى گويند: وقتى در بين راه خبر شهادت جناب مسلم عليه السلام به سيّدالشهداء عليه السلام رسيد، حضرت تصميم گرفتند از همان جا برگردند; ولى برادران مسلم از برگشتن او جلوگيرى كردند!
ابن جوزى در اين مورد چنين مى نويسد:
هَمَّ أن يرجع، فقال أخو مسلم: واللّه لا ترجع حتى نصيب بثأرنا;1
امام حسين عليه السلام تصميم گرفت برگردد، ولى گفتند: تو نبايد برگردى.
در حالى كه شيخ مفيد رحمه اللّه، احمد بن داوود دينورى (درگذشته 282)، طبرى، ذهبى و ديگران در اين مورد چنين مى نگارند: امام حسين عليه السلام به برادران حضرت مسلم عليه السلام فرمود:
ما ترون، فقد قتل مسلم؟
فقالوا: واللّه ما نرجع حتّى نصيب ثأرنا، أو نذوق ماذاق.
فقال: لا خير في العيش بعد هؤلاء;2
مسلم ديگر به شهادت رسيده است، نظر شما چيست؟
آن ها گفتند: سوگند به خدا! ما هرگز بر نمى گرديم مگر اين كه انتقام او را بگيريم و يا طعم شهادت را بچشيم.
امام عليه السلام فرمود: ديگر خيرى در زندگى دنيا بعد از شهادت آن ها وجود ندارد.
برخى از آنان مى گويند: حضرت حسين بن على عليهما السلام در شب عاشورا از آمدنشان پشيمان شدند!3
دست برد در حقايق اين حادثه تاريخى كار را به جايى مى رساند كه برخى از آنان اين گونه روايت مى سازند كه شب و يا روز عاشورا، حسين بن على آماده شد به شام برود و با يزيد بيعت كند و يا به شكلى با او به تفاهم برسد!
ساختن چنين رواياتى كه به جهت كم رنگ كردن واقعه عاشورا و به خيال خودشان، كسب آبرويى براى يزيد و بنواميّه است، هيچ گاه حقايق آن واقعه را مخفى نمى كند.
طبرى، پس از نقل اين سخن، آن را ردّ مى كند و به سند خود از عقبة بن سمعان روايت مى كند كه او گويد:
صحبت حسيناً، فخرجت معه من المدينة إلى مكّة ومن مكّة إلى العراق، ولم أفارقه حتّى قتل، وليس في مخاطبته الناس كلمة بالمدينة ولا بمكّة ولا في الطريق ولا بالعراق ولا في عسكر إلى يوم مقتله إلاّ وقد سمعتها، ألا واللّه ما أعطاهم ما يتذاكر الناس وما يزعمون من أن يضع يده في يد يزيد بن معاوية;4
من از آغاز حركت امام حسين عليه السلام با او همراه بودم و هيچ گاه از او جدا نشدم. در هر شرايطى چه در سخنرانى هاى آن حضرت با مردم مدينه و يا مكّه، چه در راه ها و چه در عراق و چه نزد لشكريان، در همه جا با ايشان بودم تا روزى كه او را به شهادت رساندند.
سوگند به خدا! هرگز اين گونه نبود كه مردم گمان دارند و به هم مى گويند كه او مى خواست دستش را براى بيعت در دست يزيد بن معاويه قرار دهد.
آرى، عقبة بن سمعان سوگند ياد مى كند كه چنين حرفى نبوده و نبايد هم باشد. حال امام حسين عليه السلام تصميم به بيعت با يزيد گرفته باشد؟ هرگز!
اين دروغ ها براى چيست؟ همه اين ها براى كم رنگ نمودن حادثه عظيم عاشورا و خنثا كردن آثار بى نظير اين واقعه در ميان مسلمانان است; چرا كه آنان مى خواهند به اين بهانه حمايتى از يزيد و بنواميّه كرده باشند.
1 . ر.ك: المنتظم: 5 / 329.
2 . الإرشاد: 2 / 75; الأخبار الطوال: 247; تاريخ الطبري: 4 / 292 و 300; الكامل في التاريخ: 4 / 42; تهذيب الكمال: 6 / 427; البداية والنهايه: 8 / 214; الاصابة: 2 / 71; تهذيب التهذيب: 2 / 304; سير أعلام النبلاء: 3 / 308 با اندكى تفاوت.
3 . تاريخ الطبري: 4 / 313 .
4 . همان; مقتل الحسين عليه السلام (ابومخنف): 100.