حوادث و دگرگونى در عالم
مباحث مطرح شده پيرامون اصل واقعه تاريخى عاشورا و اتفاقات رخ داده در آن را در سه بخش به پايان رسانديم. در بخش پايانى، لازم است نكاتى را درباره وقايع پس از عاشورا يادآور شويم.
حوادثى پس از واقعه كربلا در عالم هستى رخ داده كه ذكر آن مطالب، ايمانِ مؤمنان را تقويت مى كند و تشكيك منافقان را برطرف مى سازد.
البته در بحث با اهل سنّت، نقل اين قضايا از كتاب هاى معتبر آنان و ذكر سند آن، جاى هيچ حرفى را براى آنان باقى نمى گذارد. منابع زير براى اين بررسى به كار مى آيند:
دلائل النبوّه ابوبكر بيهقى،
معرفة الصحابه ابونعيم اصفهانى،
سير أعلام النبلاء شمس الدين ذهبى،
البداية والنهايه ابن كثير دمشقى،
مجمع الزوائد ابوبكر هيثمى،
تاريخ الخلفاء جلال الدين سيوطى،
تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر دمشقى و كتاب ها و منابع معتبر ديگر.
پس از واقعه كربلا و شهادت سيّدالشهداء عليه السلام، حوادثى در جهان هستى پديدار شد كه از جمله آن ها كسوف خورشيد بود. حادثه ديگر اين كه هر سنگى كه از زمين برداشته مى شد، زير آن سنگ خون بود و اتفاقات ديگر.
به چند روايت صحيح السند در اين زمينه كه از ديدگاه اهل سنّت نيز صحيح است توجّه كنيد. طبرانى مى نويسد: اُمّ حكيم مى گويد:
قتل الحسين عليه السلام وأنا يومئذ جويرية، فمكثت السماء أيّاماً مثل العلقة;
زمانى كه حسين عليه السلام كشته شد، من زن جوانى بودم. در آن روز آسمان مدّتى سرخ بود.
ابوبكر هيثمى پس از نقل اين روايت از طبرانى مى گويد: رواه الطبراني ورجاله إلى أم حكيم رجال الصحيح.1
آن گاه ابوبكر هيثمى مى افزايد: ابوقبيل گويد:
لمّا قتل الحسين بن علي انكسفت الشمس كسفةً حتّى بدت الكواكب نصف النهار، حتّى ظننا أنّها هي;
زمانى كه حسين بن على عليهما السلام به شهادت رسيد، خورشيد گرفت و به گونه اى آسمان تاريك شد كه ستارگان پديدار شدند تا اين كه گمان كرديم قيامت فرا رسيده است.
هيثمى در ذيل اين روايت مى گويد: رواه الطبراني وإسناده حسن.2
هيثمى روايت ديگرى از زهرى كه از ديدگاه اهل سنّت فرد بزرگى است نقل مى كند. محمّد بن شهاب زهرى مى گويد:
عبدالملك بن مروان از من پرسيد: چه حوادثى در روز قتل حسين پديدار شد؟
در پاسخ به او گفتم:
لم ترفع حصاة ببيت المقدس إلاّ وجد تحتها دم عبيط;
در بيت المقدس سنگى از روى زمين برداشته نشد، مگر آن كه خون تازه از زير آن پديدار مى شد.
عبدالملك در تأييد زهرى پاسخ داد:
إنّي وإيّاك في هذا الحديث لقرينان;
من هم مثل تو از اين قضيّه خبر دارم.
هيثمى ضمن تأييد اين روايت از حيث سند مى گويد: تمام سلسله راويان اين حديث راست گو هستند.3
در اين باره طبرانى، حديث ديگرى را به نقل از زهرى اين گونه روايت مى كند:
ما رُفِعَ بالشامِ حَجَرٌ يوم قتل الحسين بن علي إلاّ عن دم;4
در روز شهادت حسين بن على عليهما السلام هيچ سنگى را در شام برنداشتند، مگر زير آن سنگ خون بود.
راويان اين حديث نيز رجال صحيح هستند.
هيثمى از فرد ديگرى چنين روايت مى كند:
لمّا قتل الحسين انتهبت جزور من عسكره، فلمّا طبخت إذا هي دمٌ;
آن گاه كه حسين عليه السلام كشته شد، شترى را از لشكر آن حضرت به سرقت بردند. آن گاه كه آن حيوان را (ذبح كردند و) پختند، گوشت آن به خون تبديل شد.
هيثمى و ديگران درباره سند اين روايت مى گويند:
رجاله ثقاتٌ;5
راويان اين حديث راست گو هستند.
ابن كثير دمشقى نيز در اين زمينه سخنى دارد. در عبارت هاى او خوب دقّت كنيد; چرا كه او هيچ ارتباطى با اهل بيت عليهم السلام ندارد و شاگرد ابن تيميّه است. وى در تاريخ خود مى گويد:
وأمّا ما روي من الأحاديث والفتن الّتي أصابت مَن قَتَلَهُ، فأكثرها صحيح، فإنّه قلّ من نجى من اولئك الّذين قتلوه من آفة وعاهة في الدنيا، فلم يخرج منها حتّى اُصيب بمرض وأكثرهم أصابه الجنون;6
بيشتر رواياتى كه درباره فتنه ها و بلاهايى كه بر قاتلان حسين عليه السلام واقع شد، صحيح هستند. آن ها دچار آفت و بيمارى و بيشتر آن ها مبتلا به ديوانگى شدند.
1 . مجمع الزوائد: 9 / 196 ـ 197; المعجم الكبير: 3 / 113، حديث 2836; تاريخ مدينة دمشق: 14 / 226; تهذيب الكمال: 6 / 432.
2 . مجمع الزوائد: 9 / 197.
3 . مجمع الزوائد: 9 / 169; المعجم الكبير: 3 / 119; المناقب خوارزمى: 388.
4 . مجمع الزوائد: 9 / 169; المعجم الكبير: 3 / 113، حديث 2835.
5 . همان: 9 / 196; المعجم الكبير: 3 / 121، حديث 2863.
6 . البداية والنهايه: 8 / 219 ـ 220.