چرا بعيد و دور از ذهن؟
وانگهى «بعيد دانستن يك مسأله» هميشه و در مورد همه چيز وجود دارد، اما اگر آن مسأله بعيد و دور از ذهن، يكبار اتّفاق بيفتد، بعيد بودن آن از بين مى رود.
براى مثال، اگر شما به عدم وجود چيزى و يا محال بودن امرى يقين داشته باشيد، اما آن امر، براى يك بار اتّفاق بيفتد، يقينى و صددرصد بودن اعتقاد شما به نود درصد كاهش خواهد يافت.
حال اگر همين امر براى دو، سه يا چهار بار رخ دهد، يقينى بودن اعتقاد شما، نيز به هشتاد، هفتاد و شصت درصد كاهش خواهد يافت و اين روند نزولى با وقوع مصاديق بيشتر، ادامه پيدا خواهد كرد.
حال در پاسخ به تفتازانى بايد گفت:
خداوند متعال با اراده خود، توانست عمرى بسيار طولانى به حضرت نوح عليه السلام، ارزانى كند و خضر و عيسى عليهما السلام را اين همه سال، زنده نگاه دارد، به طورى كه اعتقاد به زنده بودن عيسى عليه السلام از ضروريات اعتقادات مسلمانان است و هيچ كس نمى تواند وجود عيسى عليه السلام را انكار نمايد.
هم چنين در روايات موجود در منابع اهل سنّت آمده است كه دجّال، هم اكنون زنده است و آنان به زنده بودن دجّال تا به امروز باور دارند.
حال كه افراد، مصاديق و شواهد فراوانى در جهان يافت مى شود، دور از ذهن بودن مسأله طول عمر امام مهدى عليه السلام نيز روز به روز، اعتبار خود را بيشتر از دست مى دهد.
همان گونه كه اكتشافات و اختراعاتى كه هر روز شاهد آن هستيم، امورى را كه محال شمرده مى شد امكان پذير ساخته و اين محال دانستن ها را از ميان برده است.
با اين تفاصيل، روشن مى شود كه تفتازانى و امثال او چاره اى جز بعيد دانستن مسأله ندارند، اما اين اعتقاد آنان روز به روز كمرنگ تر مى شود.
برخى علماى ما در اين زمينه اين گونه مثال مى آورند:
اگر كسى ادّعا كند كه مى تواند روى آب راه برود حاضران او را تكذيب مى كنند. اما اگر يك بار روى آب راه برود و از رودخانه عبور نمايد، به مقدار همين يك بار، تعجّب حاضران و دور از ذهن پنداشتن اين كار، كم مى شود.
حال اگر فرد مذكور، اين عمل را چندين و چند بار تكرار نمايد، مسأله طبيعى مى شود و پذيرش آن براى همه آسان مى گردد؛ به گونه اى كه بعيد دانستن و دور از ذهن پنداشتن عمل مذكور ـ پس از وقوع نمونه هاى ديگر ـ به كلّى رنگ مى بازد.
منو