ادّعاى واهى ابن تيميه و ابن خلدون
در كلامى كه از ابن تيميه گذشت، لوده گويى ها و اهانت هاى وى پيرامون اين محور مى چرخيد كه شيعيان معتقدند امام زمان عليه السلام در سردابى واقع در شهر سامرّا از ديدگان، پنهان شده است… .
ابن خلدون مغربى نيز همين حرف ها را تكرار مى كند و مى نويسد:
«شيعيان خيال مى كنند كه دوازدهمين امام آن ها ـ يعنى محمّد بن حسن عسكرى كه او را مهدى لقب داده اند ـ پس از آن كه همراه مادرش بازداشت شد وارد سردابى واقع در خانه پدرى خود در حلّه شده و در آن جا رخ در نقاب غيبت كشيده است. او همان فردى است كه در آخر الزمان ظهور مى كند و زمين را آكنده از عدل و داد مى سازد.
اين باور شيعيان به حديثى اشاره دارد كه در كتاب ترمذى پيرامون مهدى آمده است. آنان تا همين لحظه، در انتظار ظهور مهدى هستند و از همين جهت او را منتظَر نام نهاده اند.
شيعيان هر شب پس از نماز مغرب كنارِ درِ اين سرداب مى ايستند، مَركبى را آماده مى كنند، نام مهدى را فرياد مى زنند و از او مى خواهند ظهور نمايد، آنان با گسترش تاريكى هوا، متفرق شده و همين كار را به صورت پيوسته در شب هاى بعد نيز انجام مى دهند تا به عهد خود مبنى بر انتظار مهدى عمل كنند…».1
اين دست سخنان، از جمله دروغ ها و افتراهايى است كه عليه شيعه مظلوم، به كار گرفته مى شود تا جايى كه يكى از دشمنان اهل بيت، قصيده اى را در همين زمينه، ساخته و پرداخته و آن را چنين آغاز كرده است:
أما آن للسّرداب أن يلد الّذي…؛
آيا گاه آن نرسيده است كه سرداب، كسى را بزايد كه… .
1 . مقدمة ابن خلدون: 352.