بررسى اين گفتار
به راستى نيشابورى و آلوسى، راه درست را پيش رفته اند كه از سخنِ آغازين فخر رازى پيروى نكرده اند; چرا كه ما متوجّه نشديم كه آن مطلب با آيه مودّت چه ارتباطى دارد. علاوه براين كه اشكالات اساسى دارد; از جمله آيه (وَالسّابِقُونَ السّابِقُونَ * أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ) در كتاب هاى شيعه و سنّى اين آيه به امير مؤمنان على عليه السلام تفسير و معنا شده است.1
اما درباره داستان حكيمانه آن شخص گوينده بايد بگوييم كه از بخت بد اين گوينده ـ و اين گونه گويندگان ـ گفتار روشن و صريح ده ها امام و محدّث قابل اعتماد سنّى، بر باطل بودن حديث ستارگان و جعلى بودن آن دلالت دارد. براى نمونه:
احمد بن حنبل درباره آن مى گويد: اين حديث صحيح و درست نيست.
بزّار مى گويد: اين گفتار از پيامبر، صحيح نمى باشد.
دارقطنى مى گويد: اين حديث سست و بى پايه است.
ابن حزم مى گويد: اين روايت دروغين، جعلى و پوچ است و هرگز درست نيست.
بيهقى اين گونه اظهار نظر مى كند: تمامى سندهاى آن، ضعيف و سست است.
ابن عبدالبر مى گويد: سندهاى آن درست نيست.
ابن جوزى مى گويد: اين حديث درست نيست.
ابوحيان مى گويد: رسول خدا چنين حديثى نگفته است، اين حديث جعلى است كه درست نيست به پيامبر خدا نسبت داده شود.
ذهبى مى گويد: اين حديث پوچ و باطل است.
ابن قيّم نيز به برخى از سندهاى آن اشاره مى كند و مى گويد: هيچ كدام از آن ها درست نيست.
دانشمندان ديگرى نيز هم چون ابن حجر عسقلانى، جلال الدين سيوطى، سخاوى، متقى هندى، مناوى، خفاجى، شوكانى و… آن را ضعيف و بى پايه دانسته اند.2
1 . مجمع الزوائد: 9 / 102.
2 . براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر.ك حقيقت صحابه شماره 25 از سلسله پژوهش هاى اعتقادى، از همين نگارنده.