اصل در استثنا
اين بود مطالبى كه درباره استثنا آيه مطرح شده است; ولى در جاى خود روشن و ثابت شده است كه هر گاه شك داشتيم كه استثنا متصل است يا منقطع، اصل در اين جا، حكم به اتصال استثنا مى كند و تا آن جا كه ممكن باشد بايد به همان معنا حمل شود، به همين جهت برخى از علماى اهل سنّت مانند بيضاوى از ذكر نظريه استثنا متصل طرفدارى كرده و استثنا منقطع را به عنوان قولى، مطرح كرده اند; بلكه بعضى از بزرگان ما استثنا منقطع را نپذيرفته اند. شهيد شوشترى رحمه اللّه در اين باره مى نويسد:
نزد پژوهش گران زبان عربى و لغت دانان ثابت شده است كه استثنا منقطع مجاز و بر خلاف اصل مى باشد و هيچ گاه بر آن حمل نمى شود، مگر آن كه نتوان آن را به متصل معنا كرد، بلكه چه بسيار است كه معناى ظاهرى كلمه را كه به ذهن تبادر مى كند، كنارى نهاده اند فقط به خاطر اين كه استثنا را متصل معنا نمايند، همان گونه شارح عضدى به آن تصريح نموده است، آن جا كه گويد:
واقعيت اين است كه استثنا متصل روشن تر است. پس كلمه «إلا» مشترك بين اين دو معنا نمى باشد و بلكه وضع اصلى آن در استثنا متصل مى باشد و در منقطع مجاز مى باشد و براى همين گفته اند: عبارت هايى مثل: «صد درهم از او نزد من است مگر پيراهنى» و «شترى از او نزد من است مگر گوسفندى»، به معناى مگر بهاى پيراهن يا بهاى گوسفندى است.
پس در اين جا كلمه اى را در تقدير مى گيرند كه بر خلاف ظاهر است; به هدف اين كه استثنا متصل شود و اگر استثناى منقطع اصل بود معناى ظاهرى عبارت را عوض نمى كردند.1
1 . احقاق الحق وازهاق الباطل: 3 / 21 و 22.