بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
الحمد للّه ربّ العالمين، والصلاة والسلام على سيّدنا محمّد وآله الطيّبين الطّاهرين، ولعنة اللّه على أعدائهم أجمعين من الأوّلين والآخرين
پيش گفتار
سخن را از مظلوميّت حضرت فاطمه زهرا عليها السلام آغاز مى كنيم; راستى چرا موضوع سخن ما، در مناقب و فضايل آن بانوى بزرگوار نيست؟
چرا محور سخن ما، زندگى آن بانوى بانوان نيست؟
چرا از «مظلوميّت زهرا عليها السلام» سخن مى گوييم؟
در پاسخ به اين پرسش خاطرنشان مى گردد:
برخى گويند: چون اتّفاقات زندگانى حضرت زهرا عليها السلام صرفاً يك قضيّه تاريخى است، شايسته آن نيست كه مطرح شود و افكار عمومى، با طرح آن، تحريك گردد; چرا كه هر قضيّه تاريخى، مى تواند راست و يا دروغ باشد(!!).
ما درباره نقد اين سخن، بدون هيچ تعصّب و تشنّجى سخن خواهيم گفت; گرچه شكيبايى بر آن چه واقع شده و خواندن و سخن گفتن درباره آن ها، بسيار تلخ است.
ما در اين نوشتار در حدّ امكان سعى داريم كه پاسخ خود را با استفاده از مهم ترين، مشهورترين، صحيح ترين و كهن ترين كتاب ها و منابع اهل سنّت به اثبات رسانيم.
به راستى، اگر قضيّه اى با اين اهميّت صرفاً به صورت واقعه اى تاريخى مطرح شود، لازمه اش اين نيست كه به جنگ هاى رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله، به جايگاه امير مؤمنان على عليه السلام در اين نبردها، به خوابيدن آن حضرت در جايگاه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله، به ازدواج امير مؤمنان على عليه السلام با فاطمه زهرا عليها السلام، به جنگ هايى كه در دوران امير مؤمنان على عليه السلام رخ داد، به واقعه كربلا و شهادت سيّدالشهدا عليه السلام، فقط به عنوان قضيّه هايى تاريخى نگريسته شود؟!
پس براى چه در اين قبيل موارد بحث هاى اعتقادى و تحقيقى مطرح و كتاب ها و مقاله ها نوشته مى شود؟
همچنين با اين مبنا، ديدگاه هاى اهل سنّت نظير: همراهى ابوبكر در غار با پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله، ـ به پندار آن ها ـ نماز او در جايگاه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله به هنگام بيمارى آن حضرت و موارد ديگرى كه ـ به پندارشان ـ در كتاب هاى خود براى برترى پيشوايان و مناقب اميران خود، بدان ها استدلال مى كنند، همگى بايستى واقعه هايى صرفاً تاريخى تلقّى گردند و از سخن گفتن درباره آن ها پرهيز شود.
از اين رو، قضاياى اتّفاق افتاده در زندگى حضرت زهرا عليها السلام صرفاً تاريخى نيستند. بلكه آن رويدادها، با اساس مذهب ما پيوند خورده است و تمام رويدادهايى كه به اين ماجرا ملحق مى شوند و بعد از آن واقع شده اند، همه با اين ماجرا گره خورده است.
اگر از مذهب شيعه اثنا عشرى قضيّه مظلوميّت حضرت زهرا عليها السلام و آثارى كه بر آن مترتّب مى شود، گرفته شود; بخش بسيار مهم و سرنوشت سازى از تاريخ اسلام، حذف مى شود; و مذهب ما نيز به مذهبى همچون ساير مذاهب تبديل خواهد شد.
بنا بر اين، نبايد گفته شود كه «اين هم يك قضيه تاريخى است و تحقيق در آن فقط جنبه تاريخى دارد»، چرا كه قضيه مظلوميّت آن حضرت عليها السلام، ارتباط مستقيم با عقيده و اصل مذهب جعفرى دارد.
ما در اين نوشتار، درباره ماجراى مظلوميّت حضرت زهرا عليها السلام مطالبى را به تفصيل بيان خواهيم داشت كه همه اين مطالب، اگر چه در پى هم هستند; امّا غالباً مستقل اند و يقين داريم كه در پايان اين مطالب، روشن خواهد شد كه اين واقعه، از جايگاهى عقيدتى برخوردار است و تأثير مستقيمى در سير و هدف اين مكتب دارد; به نحوى كه پيروان اين مذهب را در پيمودن صراط مستقيم، استوارتر مى نمايد.