نگاهى به گفتارهاى علماى اهل سنّت
آن چه گذشت، احاديثى بود كه آن ها را به عنوان مقدّمه اى براى بحث هاى آينده برگزيديم و در مطالبى كه بيان خواهد شد و در تحليل رويدادهايى كه مطرح خواهد شد، از اين احاديث بهره هاى بسيار خواهيم برد.
همان گونه كه ملاحظه گرديد، اين احاديث از مصادر مهمّ اهل سنّت و با اَسنادى كه نزد آن ها صحيح است، گزينش شده بود; البتّه در دلالت آن ها نيز هيچ گونه مناقشه اى راه ندارد.
يكى از دلالت هاى اين احاديث، اثبات عصمت حضرت فاطمه عليها السلام است، افزون بر آن كه آيه تطهير و ديگر دلايل نيز اين نكته را ثابت مى كند.
علاوه بر اين، افراد بسيارى از محدّثانِ حافظ و بزرگان علماى اهل سنّت قائل اند كه حضرت زهرا عليها السلام از خليفه اول و دوم، برتر است.
حتّى برخى از آن ها با استدلال به دلالت اين احاديث، به ويژه حديثى كه از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله نقل شده است كه حضرتش فرمود: «فاطمة بضعة منّي»، فاطمه عليها السلام را از همه خلفاى چهارگانه نيز برتر شمرده اند و دليل آن ها، فقط همين احاديثى است كه بيان كرديم.
اكنون، جا دارد كه عبارت «مَنّاوى» را كه مشتمل بر اقوال برخى از علماى بزرگ اهل سنّت است، ذكر كنيم.
او در كتاب فيض القدير و در شرح حديث «فاطمة بضعة منّي» مطلبى را از «سُهيلى» ـ از بزرگان علماى حافظ اهل سنّت كه سيره ابن هُشام و كتاب هاى ديگرى را شرح كرده است ـ مى آورَد و مى گويد:
«استدلّ به السهيليّ على أنّ من سبّها كفر، لأنّه يغضبه وأنّها أفضل من الشيخين»
«سُهيلى، طبق اين روايت، بر كفر كسى كه به فاطمه دشنام دهد، استدلال مى كند. و مى گويد: هر كس او را دشنام دهد، رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله را به خشم آورده است و فاطمه عليها السلام برتر از ابوبكر و عمر است».
به راستى ملاحظه چه امرى را كردند؟ مگر نه اين است كه سبّ او موجب خشم پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله است؟ و هر كس موجب خشم پيامبر شود، كافر محسوب مى گردد.
اگر اين لام در «لأنّه يغضبه» لام علّت باشد، با توجّه به اين كه علّت، يا عموميّت دهنده است و يا تخصيص دهنده; ناگزير و به دلايل مختلف، لام علّت در اين جا، عموميّت دهنده خواهد بود كه كفر را به اثبات مى رساند.
پس هر چه موجب خشم فاطمه عليها السلام شود، موجب كفر خواهد بود.
پس آزار فاطمه عليها السلام نيز موجب كفر است، چون بى ترديد، آزار فاطمه عليها السلام، رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله را به خشم مى آورَد.
مَنّاوى در ادامه مى گويد:
«قال ابن حجر: وفيه ـ أي في هذا الحديث ـ تحريم أذى من يتأذّى المصطفى بأذيّته، فكلّ من وقع منه في حقّ فاطمة شيء فتأذّت به فالنبيّ (صلّى اللّه عليه وآله) يتأذّى به بشهادة هذا الخبر، ولا شيء أعظم من إدخال الأذى عليها في ولدها، ولهذا عرف بالاستقراء معاجلة من تعاطى بالعقوبة بالدنيا ولعذاب الآخرة أشد»
«ابن حجر گويد: در اين حديث، تحريم آزار كسى است كه با آزار او، رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله مورد آزار قرار مى گيرد. بنا بر اين، هر كوتاهى و آزارى كه در حقّ فاطمه عليها السلام واقع شود و او را آزار دهد، به گواهى اين حديث، رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله را مورد آزار قرار داده است و چيزى فاطمه عليها السلام را بيش از آن نمى آزارد كه فرزندانش را بيازارند. به همين دليل، با استقراء به دست مى آيد: كسى كه چنين كند، به زودى در دنيا كيفر خود را خواهد ديد و البتّه عذاب جهان آخرت شديدتر خواهد بود».
از اين رو، اين حديث، حكم به حرمت آزار فاطمه عليها السلام مى نمايد، چرا كه او، پاره تن رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله است; بلكه ـ آن سان كه گذشت ـ آزار او، موجب كفرورزى است.
سپس مَنّاوى مى افزايد:
«قال السُبكي: الّذي نختاره وندين اللّه به أنّ فاطمة أفضل من خديجة ثمّ عائشه.
قال شهاب الدين ابن حجر: ولوضوح ما قاله السُبكي تبعه عليه المحقّقون.
وذكر العَلَم العراقي: إنّ فاطمة وأخاها إبراهيم أفضل من الخلفاء الأربعة باتّفاق»(1)
«سُبكى گويد: آن چه ما اختيار مى كنيم و در برابر خداوند، آن را بر گردن مى گيريم، اين است كه فاطمه عليها السلام برتر از خديجه و عايشه است.
شهاب الدين ابن حجر گويد: به دليل روشنى سخنِ سُبكى، محقّقان و پژوهشگرانِ پس از او، در اين نظر از او پيروى كرده اند.
علم الدين عراقى گويد: فاطمه و برادرش ابراهيم ـ به اتّفاق علما ـ از خلفاى چهارگانه برتراند».
بنا بر اين، بين ما و اهل سنّت در اين كه فاطمه عليها السلام از ابوبكر و عمر برتر است و آزار او موجب دخول در آتش است، هيچ اختلافى مشاهده نمى شود.
همان گونه كه ملاحظه كرديد، اين احاديث به طور كامل، مطلق هستند و هيچ گونه قيدى در آن ها به چشم نمى خورد; وقتى پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله مى فرمايد: «خداوند، به غضب فاطمه، غضب مى كند»; نمى فرمايد: اگر چنين و چنان بود، يا به فلان شرط، يا اگر غضبش به فلان علّت بود; بلكه بدون هيچ قيدى مى فرمايد: «خداوند، به غضب فاطمه، غضب مى كند».
اين غضب به چه سببى باشد؟ نسبت به چه كسى باشد؟ در چه زمانى باشد؟ هيچ اشاره اى ندارد و به طور كامل، مطلق است.
و آن گاه كه حضرتش مى فرمايد: «آن چه او را اذيت مى كند، مرا اذيت مى كند»; ديگر نمى فرمايد: اگر چنين بود، يا اگر اذيّت كننده فلانى بود، يا اگر در فلان وقت بود، بلكه حديث به طور كامل، مطلق است و هيچ قيد و شرطى ندارد.
از طرفى، اين احاديث بيانگر آن است كه پذيرش سخن فاطمه عليها السلام ـ هر چه باشد ـ ضرورى است و تكذيب او ـ در هر ادّعايى كه بنمايد ـ حرام است. همچنين ملاحظه شد كه عايشه گواهى مى دهد كه او بعد از پدرش، راستگوترينِ مردم است.
آرى! پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله با علم به آن چه كه بعد از او اتّفاق خواهد افتاد، اين سخنان را فرمود و ديگران را بر اين خصوصيّات آگاه نموده است.
(1) فيض القدير فى شرح الجامع الصغير: 4 / 421.