دو قضيّه مشابه و حكم متفاوت
اكنون اين قضيّه را در شكل ديگرى بحث مى نماييم و مى گوييم:
اگر به فرض مُحال، بپذيريم كه فاطمه و اهل بيت عليهم السلام معصوم نيستند و فاطمه عليها السلام نيز پاره تن رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله نيست و فدك هم در زمان حيات رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله در دست او نبوده است، در اين مطلب كه ايشان يكى از بزرگان صحابه بوده است، شكّى نيست.
بى ترديد آن حضرت عليها السلام مانند يكى از صحابه است، ولى مى بينيم كه در قضيّه اى كاملاً مشابه كه درباره يكى ديگر از صحابه رخ داده است، ابوبكر سخن آن صحابى را مى پذيرد و او را تصديق مى كند و به سخنش ترتيب اثر مى دهد; در حالى كه به سخن حضرت زهرا عليها السلام وقعى نمى نهد؟!
بُخارى و مُسلم از جابر بن عبداللّه انصارى روايت كرده اند كه هنگامى كه اموال بحرين را نزد ابوبكر آوردند، جابر نزد او بود و به او گفت: رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله به من فرموده بود: هر گاه اموال بحرين بيايد، مقدارى از آن را به تو مى بخشم.
ابوبكر به جابر گفت: برو هر اندازه كه پيامبر به تو وعده داده بود، بردار.
آرى، رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله در قيد حيات نيست، جابر ادّعا مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله به او وعده داده است كه: «اگر اموال بحرين بيايد، فلان مقدار به تو مى دهم». حال كه اموال بحرين رسيده است، ابوبكر جانشين رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله شده است; و فقط با شنيدن ادّعاى جابر، سخن او را تصديق مى كند، به گفته او ترتيب اثر مى دهد و مقدارى را كه ادّعا مى كند، به او مى پردازد.