محور دوم: قرآن حديث «لا نورث» را تكذيب مى كند
دومين محور قابل بررسى در مورد حديث ابوبكر اين است كه قرآن كريم آن حديث را تكذيب مى كند. ابوبكر از پيامبر صلى اللّه عليه وآله نقل مى كند كه حضرتش فرمود: «إنّا معاشر الأنبياء لا نورث».
در حالى كه قرآن مجيد مى فرمايد:
(وَوَرِثَ سُلَيْمانُ داوُودَ)(1).
و سليمان وارث داوود شد.
همچنين قرآن از زبان زكريّا عليه السلام اين گونه نقل مى نمايد:
(وَإِنّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائي وَكانَتِ امْرَأَتي عاقِرًا فَهَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا * يَرِثُني وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا)(2).
و من پس از خود از بستگانم بيمناكم و در حالى كه زنم نازا و عقيم است. پس تو از جانب خود ولىّ و جانشينى به من ببخش، كه از من ارث برد و از خاندان يعقوب نيز ارث برده و او را اى پروردگار من مورد پسند و رضايت خود گردان.
بديهى است كه هر چه بر خلاف كتاب خدا باشد به طور حتم و ضرورت مردود است، زيرا حقيقتِ معناى ميراث در لغت و در شرع عبارت است از انتقال آن چه كه از ارث گذارنده بر جاى مانده است به وارثان او بعد از فوتش ـ چه مِلك باشد چه حق ـ آن هم مطابق با حكم الهى كه در فقه بيان شده است.
روشن است كه حمل كردن اين موضوع بر نبوّت و علم خلاف ظاهر است. چرا كه نبوّت از امورى نيست كه بتوان آن را از خداوند طلب كرد، زيرا نبوّت به انتخاب و گزينش الهى است و هيچ فردى در آن نقشى ندارد و درخواست و طلب هيچ فردى نيز در آن اثرى نخواهد گذاشت.
فراتر اين كه در آيات قرآن قرينه هاى متعدّدى وجود دارد كه تأكيد مى كند كه مقصود از ميراث، مال و دارايى است، نه نبوّت و علم.
در آيه اى از قرآن درباره داوود و سليمان عليهما السلام آمده است:
(وَكُلاًّ آتَيْنا حُكْمًا وَعِلْمًا)(3).
و به هر يك از آنان داورى و دانش فراوان داديم.
قرآن كريم درباره يحيى عليه السلام مى فرمايد:
(وَآتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا)(4).
و ما در كودكى حكم (پيامبرى) به او داديم.
در آيه ديگر زكريّا عليه السلام در دعاى خود از خداوند فرزندى خواست تا ولىّ او باشد و موالى او را از ميراث وى محروم نمايد و اين جز در مال و دارايى محقّق نمى گردد، همچنين زكريّا از خداوند فرزندى خواست كه مورد رضايت باشد، در حالى كه هيچ پيامبرى نيست مگر آن كه مورد رضايت است(5).
اين جا نظر نگارنده نامه را به اين نكته جلب مى نماييم كه از چيزهايى كه سخن ما را تأكيد مى كند بيان صريح عدّه اى از مفسّران بزرگ اهل تسنن است. آن ها مى گويند: مقصود در اين آيات، ارثِ مال و دارايى است، نه علم و نبوّت.
اين نكته براى پژوهشگرى كه در ذيل اين آيات به تفسير طبرى، رازى و ديگر تفاسير نامدار مراجعه كند هويداست. از اين رو، تلاش برخى از افراد براى منصرف كردن آيات از ظواهرشان در راه دفاع از ابوبكر ساقط شده و بى ثمر مى گردد.
(1) سوره نمل: آيه 16.
(2) سوره مريم: آيات 4 و 5 .
(3) سوره انبياء: آيه 79.
(4) سوره مريم: آيه 12.
(5) اشاره به سوره مريم: آيات 4 و 5.