يارى گر على عليه السلام
در اين زمينه شيخ ابوعمرو محمّد بن عمر بن عبدالعزيز كشى از بزرگان علماى شيعه در قرن چهارم، چنين نقل مى كند:
جبرئيل بن احمد، از موسى بن معاوية بن وهب، از على بن سعيد، از عبداللّه بن عبداللّه واسطى، از واصل بن سليمان، روايت مى كند كه عبداللّه بن سنان مى گويد: امام جعفر صادق عليه السلام فرمود:
هنگامى كه زيد بن صوحان رحمه اللّه در جنگ جمل بر زمين افتاد، امير مؤمنان على عليه السلام بر بالينش حاضر شد و فرمود:
رحمك اللّه يا زيد! لقد كنت خفيف المؤونة عظيم المعونة؛
اى زيد! خدا تو را رحمت كند كه كم هزينه و بسيار يارى گر بودى.
زيد سرش را بالا آورد و گفت: اى امير مؤمنان! خداوند تو را نيز جزاى خير دهد. به خدا سوگند، فقط تو را عالِم به خدا ديدم و در قرآن، بلند مرتبه و حكيم يافتم. به راستى كه خداوند در قلب تو جايگاه والايى دارد.
به خدا سوگند، از روى جهالت در كنار تو نجنگيدم؛ بلكه از امّ سلمه همسر پيامبر صلى اللّه عليه وآله شنيدم كه مى گفت: از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله شنيدم كه مى فرمود:
من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله؛
هر كه من مولاى او هستم، على مولاى اوست. خدايا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار، هر كه او را يارى كند، ياريش كن و هر كه او را تنها گذارد، تنهايش گذار.
سوگند به خدا، به همين خاطر است كه كراهت داشتم تو را تنها گذارم؛ چرا كه در اين صورت، خداوند مرا تنها مى گذاشت.1
1 . رجال الكشي: 63