غدير و علما و دانشمندان
بيشتر محدّثان و متكلّمان ماجراى غدير و حديث آن را آن چنان كه بوده نقل نموده اند1 كه به برخى از مآخذ و مدارك آن ها اشاره نموديم.
البته بعضى از آنان نيز به پيروى از پيشينيان خود (صحابه) آن را كتمان نموده اند.
بعضى ديگر بخش نخستين آن را نقل نكرده اند، آن جا كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله فرمود:
ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟
آيا من بر مؤمنان از خودشان اولى و سزاوارتر نيستم؟
و برخى نيز بخش پايانى آن و دعاى حضرت را نقل نكرده اند كه فرمود:
اللهمّ وال من والاه وعاد من عاداه;
پروردگارا! بر آن كس كه ولايتش را پذيرفت ولى باش و آن كس را كه با او دشمنى كند دشمن باش.
اگر چه هيچ كدام از اين موضع گيرى ها سودى نبخشيد; چرا كه:
اعتراض ـ آن چنان كه فهرى مرتكب شد ـ كفرى بود كه عذاب الهى را به دنبال خود نازل كرد.
كتمان حقيقت ـ چنان كه برخى ديگر انجام دادند ـ عصيان بزرگى بود كه نفرين و ذلّت را در پى داشت.
و تحريف روايت، خيانتى بود كه گذشتِ روزگار آن را برملا مى نمود.
با اين حال تمامى اين ها بايد باشد، اما اين بار با وجهه اى عالمانه و رنگ و لعابى علمى! يعنى خدشه در دلالت و معناى حديث.
اين موضع گيرى و اقدام نيز ـ با آن كه از جانب كسانى است كه به احاديث و سخنان نقل شده در مورد غدير توجهى ندارند ـ اين نكته را آشكار مى كند كه بى ترديد حديث غدير امر عظيمى را بيان نموده كه اين چنين مورد اختلاف و نزاع قرار گرفته است.
1 . يعنى ابتدا و انتهاى حديث را آن سان كه پيش تر آورديم، نقل نموده اند; ولى برخى از آن ها جريان را به طور كامل روايت نكرده اند و گفته اند: پيامبر صلى اللّه عليه وآله خطبه خواند (مسند احمد: 4 / 372); برخى گفته اند: «آن چه خدا مى خواست گفت» (المستدرك: 3 / 109) برخى ديگر گفته اند: در آن روز آن چه تا روز رستاخيز نياز بود بيان كردند (مجمع الزوائد: 9 / 105) با اين بيانات راويان، پس سخنان پيامبر صلى اللّه عليه وآله كه در روز غدير بيان فرمود چه شد؟ و چرا آن خطبه تاريخى را نقل نكرده اند؟