خواستگارى ساختگى
بسم اللّه الرحمن الرحيم
الحمد للّه ربّ العالمين والصلاة والسلام على محمّد وآله
الطّاهرين ولعنة اللّه على أعدائهم أجمعين من الأوّلين والآخرين.
پيش گفتار
سنّت نبوى و اخبار زندگانى رسول اكرم صلّى اللّه عليه وآله و اصحاب آن حضرت و رويدادهاى صدر اسلام كه در كتاب هاى حديثى، تاريخى و سيره و سرگذشت نگارى منعكس شده، به جهت اهميّت و تأثير به سزايى كه در حوزه عقيدتى و علمى دارند نيازمند پژوهش، پيرايش و بررسى عميق و دقيق هستند كه البتّه بايد دور از غرضورزى ها، تعصّب ها، هواخواهى ها و گرايش هاى گوناگون باشد، و اين نخستين گامى است كه اقدام به آن در راه خدمت به ميراث اسلامى ما و احيا و نشر آن، لازم و ضرورى است.
اينك دوران تعصّبات كور سپرى شده، چشم ها گشوده شده، انديشه ها روشن گرديده و امكانات اطّلاع رسانى فراوان شده است، و در همه زمينه ها كتاب هاى بسيارى نيز چاپ و منتشر مى شوند; از اين رو، نبايد در اين اقدامِ ضرورى، سستى و كوتاهى كنيم، و يا سنگينى بار پرداختن به اين امر مهم را به دوش ديگران بيندازيم. به عنوان نمونه، ما نبايد به درستىِ همه مطالبى كه در كتاب هاى مختلف ـ به خصوص در كتاب هاى پيشينيان ـ آمده است، اذعان كنيم، مگر آن كه براى نقد و بررسى آن ها به اندازه لازم تلاش نماييم.
محدّثان، تمام آن چه را كه روايت كرده اند و شنيده اند در كتاب هاى خود نياورده اند; بلكه در مصنّفات، صحاح، سنن، مسانيد و معاجم خود مطالبى را كه با كوشش به ثبوت آن ها پى برده اند، پس از تنقيح و تصحيح به رشته تحرير درآورده اند. ولى اين امر ما را از نقد و بررسى احاديث آن ها بى نياز نمى سازد و آگاهى از تحقيقات آنان عذر قابل قبولى براى عدم نقد و بررسى مجدد نيست; مخصوصاً زمانى كه پيرو و مقلّد انديشه ها و نظرات آن ها نباشيم…
داستان خواستگارى امير مؤمنان على عليه السلام از دختر ابوجهل، در زمان حيات رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله و در حالى كه زهراى طاهره سلام اللّه عليها همسر آن حضرت بود، از آشكارترين شواهد و كامل ترين مصاديق بر صحّت گفته هاى ماست.
ما در بررسى اين موضوع به روايت هايى كه به پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه وآله، امير مؤمنان على عليه السلام و حضرت زهرا سلام اللّه عليها مربوط مى شود ـ در كليه منابع روايى كه در اختيار داشتيم ـ مراجعه كرديم. سندها و عبارات مختلف متن آن ها را بررسى نموديم و در شرح حال راويان آن، در پرتو گفتار علماى بزرگ رجال شناس انديشيديم.
سپس مدلول اين حديث را بر اساس قواعدى كه در كتاب هاى علوم حديثى مقرّر شده، و با استناد به آن چه كه محقّقان و شارحان اخبار و روايات گفته اند، به دقّت نگريستم. نتيجه اين بود كه اين حديث را روايتى جعلى، داستانى و ساختگى، و حكايتى ساخته و پرداخته يافتيم; و در پس ِ اين دسيسه، ديدم كه در درجه نخست جسارت كردن و طعنه زدن به پيامبر خدا صلّى اللّه عليه وآله، سپس به على مرتضى عليه السلام و صدّيقه كبرى سلام اللّه عليها مورد نظر بوده است.
اين حديث، حديثى است كه همه محدّثان اهل سنّت بر روايت آن در كتاب هايشان اتّفاق كرده اند; ولى بنا بر تحقيقات انجام شده، لازم است كه از سنّت نبوى بيرون رانده شود!
آن چه بيان شد، نتيجه تحقيق و پژوهشى است كه در مورد اين حديث انجام شده است، و البتّه طبق بررسى ها، تا كنون درباره اين موضوع به گونه اى كه در اين مجموعه بحث و بررسى كرده ايم، تحقيقى انجام نشده است. توفيقى جز از جانب خداى مهربان نيست و بر او اعتماد و توكّل مى نماييم.