روايت حاكم نيشابورى
حاكم نيشابورى نيز در نقل اين داستان نقش دارد، او از سه طريق اين روايت را نقل مى كند و مى گويد:
1 ـ احمد بن جعفر قطيعى از عبداللّه بن احمد بن حنبل از پدرش از يحيى بن زكريا بن ابى زائده از پدرش از شَعْبى و او از سويد بن غفله نقل مى كند: على، دختر ابوجهل را از عمويش حارث بن هُشام خواستگارى كرد، آن گاه درباره اين موضوع با پيامبر صلّى اللّه عليه وآله مشورت كرد.
پيامبر صلّى اللّه عليه وآله به او فرمود: «آيا از حَسَب و شرافت خانوادگى او مى پرسى؟».
على عرض كرد: از حَسَب و شرافت خانوادگى او آگاهم، ولى آيا اجازه اين كار را به من مى دهى؟
پيامبر صلّى اللّه عليه وآله فرمود: «نه، فاطمه پاره اى از گوشت من است و گمان مى كنم كه او از اين امر ناراحت مى شود و بى تابى خواهد كرد».
على عرضه داشت: من كارى كه او را ناراحت كند، انجام نخواهم داد.
حاكم پس از نقل اين روايت مى گويد: اين حديث صحيح است به شرط اين كه شيخين نيز آن را نقل كرده باشند، در حالى كه آن ها به اين صورت نياورده اند.
2 ـ ابوالعبّاس محمّد بن احمد محبوبى از سعيد بن مسعود از يزيد بن هارون; و احمد بن جعفر قطيعى از عبداللّه بن احمد بن حنبل از پدرش از يزيد بن هارون از اسماعيل بن ابى خالد از ابى حنظله ـ مردى از اهالى مكّه(1) ـ نقل كرده اند:
على، از دختر ابوجهل خواستگارى كرد. خانواده او به على گفتند: او را بر سر دختر رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله به ازدواج تو در نمى آوريم.
اين خبر به رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله رسيد. حضرتش فرمود:
«فاطمه پاره اى از گوشت من است، هر كس او را بيازارد مرا آزرده است».
3 ـ بكر بن محمّد صيرفى از موسى بن سهل بن كثير از اسماعيل بن عُلَيَّه از ايّوب سَختيانى از ابن ابى مُلَيكه از عبداللّه بن زبير نقل مى كند:
على، از دختر ابوجهل سخن مى گفت.
اين خبر به رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله رسيد و حضرتش فرمود:
«فاطمه پاره تن من است. هر كس او را بيازارد، مرا آزرده است و هر كس او را ناراحت كند، مرا ناراحت كرده است».
حاكم در ذيل اين روايت مى نويسد: اين حديث، مطابق شرط شيخين صحيح است، ولى آن را نقل نكرده اند(2).
(1) در اين مورد با نكته لطيفى آشنا خواهيد شد.
(2) المستدرك على الصحيحين: 3 / 173 شماره هاى 7449 ـ 4751.