نقد و بررسى دليل دهم
دليل دهم آن ها روايتى است كه از على عليه السلام در فضيلت ابوبكر و عمر نقل كرده اند. در آن روايت آمده است:
«خير الناس بعد النبيين ابوبكر ثمّ عمر ثمّ اللّه أعلم».
«بعد از پيامبران بهترين مردم ابوبكر و پس از او عمر هستند و بعد از آن دو، خداوند آگاه تر است».
اين روايت تنها به اين متن نقل نشده است، بلكه آن ها اين روايت را به متن هاى ديگرى هم درباره ابوبكر و عمر نقل كرده اند.
ما به اين روايت دو گونه پاسخ مى دهيم:
1 ـ ابوبكر خود اعتراف مى كرد كه بهترين مردم نيست آيا او نمى گفت: من بر شما ولايت پيدا كردم، ولى بهتر از شما نيستم؟(1) يا چنين نمى گفت:
«أقيلوني فلست بخيركم».
«در امر خلافت از من صرف نظر كنيد، چون من بهترين شما نيستم».
اين روايت نيز در منابع بسيارى نقل شده است(2).
2 ـ نويسنده كتاب الإستيعاب، در شرح حال امير مؤمنان على سلام اللّه عليه، ابن حزم در كتاب الفصل فى الملل والنحل و افراد ديگرى از بزرگان حافظان اهل سنّت گفته اند: گروه بسيارى از اصحاب رسول خدا صلى اللّه عليه وآله على را بر ابوبكر فضيلت و برترى مى دادند(3).
پس اگر خود امير مؤمنان على عليه السلام اعتراف مى كند كه ابوبكر و عمر از او برتر هستند پس چگونه اصحاب، على را بر آن دو برترى مى دادند؟
آرى، آنان نام برخى از كسانى را ذكر كرده اند كه مى گفتند: على عليه السلام برتر است; ابوذر، سلمان، مقداد، عمّار و . . . از آن گروهند. با اين حال على عليه السلام اعتراف مى كند كه ابوبكر و عمر از او برترند(!!) اين ها رواياتى هستند كه به دروغ بر امير مؤمنان على عليه السلام نسبت داده شده است.
بنا بر اين، ما از ميان استدلال هاى اهل سنّت دليلى كه از طعنه و اشكال خالى باشد و هيچ شبهه و ايرادى در آن نباشد، پيدا نكرديم. همه دليل هايى كه آورده اند ـ طبق منابع آن ها و بر اساس سخنان دانشمندانشان ـ يا از جهت سند ضعف دارد و يا از جهت دلالت، تمام و كامل نيست.
از اين رو، اين احاديث از حديث هاى ساختگى و جعلى است كه به اعتراف خودشان اساس و بنيانى ندارند، به ويژه حديثى كه مى گويد: «بعد از من به ابوبكر و عمر اقتدا كنيد».
كوتاه سخن اين كه مهم ترين دليل آن ها، قضيه نماز ابوبكر است كه مى گويند: نماز ابوبكر در حال حيات رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بر امامت او دلالت مى كند; ولى بر اساس مطالبى كه گفته شد رسول خدا صلى اللّه عليه وآله او را از محراب كنار زد و خودش با مردم نماز خواند. صحت اين مطلب در صورتى قابل استناد است كه خبر فرستادن ابوبكر براى نماز نيز صحيح باشد.
افزون بر اين كه درباره امامت ابوبكر و عمر بايد از ناحيه ديگرى نيز بحث شود و آن اين كه در امامت آن دو جريان هايى وجود دارد كه مانع امامت آن ها بر مسلمانان مى شود. اين جريان ها بسيارند و در كتاب هاى بسيارى ذكر شده اند، ولى روش ما چنين نيست كه متعرّض اين روايات شويم.
(1) الطبقات الكبرى: 3 / 139.
(2) مجمع الزوائد: 5 / 183، سيره ابن هُشام: 2 / 661 ، تاريخ الخلفاء: 71.
(3) الإستيعاب: 3 / 1090، الفصل فى الملل والنحل: 4 / 181.