نقد و بررسى دليل اجماع بر خلافت ابوبكر
تنها دليل اهل سنّت بر خلافت ابوبكر كه در اين كتاب تا كنون از ترازوى نقد و بررسى ايمن مانده است اجماع يعنى اتفاق اصحاب بر خلافت ابوبكر است.
دانش پژوهان حق جو از چگونگى اين دليل نيز به خوبى آگاهند، كه اجماع بر خلافت ابوبكر چگونه اتفاقى بوده است، و مناسب نيست كه در اين بحث وارد شويم، چون به ناچار به بيان جريان هايى كشيده مى شود كه اين نوشتار گنجايش بيان آن ها را ندارد. ولى به مقدارى كه اين نوشتار اقتضا مى كند به بررسى و نقد آن مى پردازيم، و با اين پرسش آغاز مى كنيم:
به راستى آن ها چه اجماع و اتّفاقى را بر امامت ابوبكر ادّعا مى كنند؟
اينان مى گويند: قضايايى در سقيفه رخ داد كه گروهى در آن جا جمع شدند و با ابوبكر به عنوان خليفه بيعت كردند و او را روى كار آوردند(1).
درباره اين دليل، سخن صاحب شرح المقاصد از بزرگان علم كلام كافى است كه مى گويد:
ما وقتى كه مى گوييم بر امامت ابوبكر اجماع و اتّفاق داريم، ادّعاى اجماع حقيقى و واقعى نمى كنيم چرا كه مدّعى هستيم بر خلاف ابوبكر هم عدّه اى اتّفاق داشتند. و چنين نيست كه همه مردم راضى به امامت ابوبكر بودند، بلكه امامت او در حقيقت بعد از اختلاف بين مهاجرين و انصار و القاى كشمكش بين انصار اوس و خزرج، و تنها با بيعت عمر در سقيفه آغاز شد(2). و اشاره به اين مطلب كافى است.
ولى اهل سنّت با اين كه مى دانند گروه زيادى با خلافت ابوبكر موافق نبودند در مراجعه به كتاب هايشان مى گويند: بهتر است كه از سخن گفتن در چنين امورى پرهيز كنيم، چرا كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در مورد مسائلى كه بين اصحاب رخ خواهد داد به سكوت امر فرموده است لذا نيازى به مطرح كردن اين گونه امور نيست.
در اين جا مناسب است كه متن كلام سعد تفتازانى را در كتاب شرح المقاصد نقل كنيم تا ببينيد كه چگونه به اضطراب افتاده اند و به كجا پناه برده اند.
سعد تفتازانى چنين مى گويد:
تمامى دانشمندان مسلمان بر امامت ابوبكر اتّفاق نظر دارند و با گمان نيكو به آنان، چنين استفاده مى شود كه اگر به اين امر با دليل هاى روشن معرفت پيدا نمى كردند، هرگز همه آن ها بر امامت ابوبكر اتّفاق نظر نداشتند(3).
ما در پاسخ او چنين مى گوييم:
اگر در امامت ابوبكر چنين بگوييم ناچار بايد به خاطر گمان نيكو به اصحاب رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از ايشان تقليد كنيم و اگر بحث تقليد به ميان آيد، ديگر چه نيازى است كه خود را به زحمت انداخته و با بررسى آيات قرآن و روايات اين مسئله را مورد بحث و گفت و گو قرار دهيم، بلكه از همان ابتدا مى گوييم: در اين امر از اصحاب رسول خدا صلى اللّه عليه وآله تقليد مى كنيم، و آن ها چنين كردند ما هم به پيروى از آنان راه ايشان را ادامه مى دهيم.
تفتازانى در ادامه مى گويد:
بايد احترام اصحاب رسول خدا صلى اللّه عليه وآله حفظ شود و از طعن و تنقيص آن ها خوددارى گردد و بايد حديث هايى كه به گونه اى نقصى را براى آنان ثابت مى كند توجيه كرد، و آن ها را به غير ظاهر تأويل نمود و آن حديث را در ويژه مواردى كه به مهاجران و انصار مربوط مى شود توجيه كنيم(4).
(1) البته ما در اين مورد در پژوهشى به نام «نقش شورى در امامت» درباره شورى سخن گفته ايم.
(2) رجوع شود به: شرح المقاصد: 5 / 254 ـ 267.
(3) شرح المقاصد: 2 / 298.
(4) شرح المقاصد: 2 / 303.