5 . ابوالحسن دارقطنى و نگاهى به شرح حال او
از دانشمندانى كه حديث «النجوم» را تضعيف كرده، حافظ دارقطنى متوفاى سال 385 هجرى است. حافظ ابن حجر عسقلانى گويد: وى در كتاب غرائب مالك به اين حديث اشاره كرده و آن را تضعيف نموده است1 كه متن گفتار او خواهد آمد.
سيره نويسان از ابوالحسن دارقطنى با تعظيم فراوان ياد كرده اند. ابن كثير در اين باره مى نويسد:
حافظ بزرگ على بن عمر بن احمد بن مهدى بن مسعود بن دينار بن عبداللّه دارقطنى، استاد علم جرح و تعديل از عصر خود تا زمان ما بود. وى راويان بسيارى را ديده بود، او نگارنده و منتقد ماهر يگانه دوران و پيشواى عصر خود در رجال شناسى و علم و جرح و تعديل بود و كتاب ارزشمندى در اين زمينه تأليف و جمع آورى كرد. از روايات بسيارى آگاهى داشت و در علم درايه اطلاع تمام داشت.
كتاب او بهترين كتاب در اين زمينه بوده و مشهور است؛ نه از پيشينيان به اين تأليف پيشى گرفته اند و نه از آيندگان بدين شكل خواهند توانست كتابى بنگارند، مگر اين كه از درياى علم او يارى طلبند و به سان او عمل كنند.
وى كتاب ديگرى به نام العلل دارد. در اين كتاب به درستى، موارد و اصطلاحات حديثى را بيان كرده است. كتاب ديگر او الافراد است كه كسى را توان فهم آن نيست، مگر اين كه از حافظان يگانه و پيشوايان نقدگر و بزرگان دانش و ژرف نگر باشد… .
دارقطنى از دوران كودكى با حافظه سرشار، فهم تيز و درياى ژرف توصيف مى شد.
حاكم نيشابورى درباره او گويد: نظير دارقطنى ديده نشده است. ابن جوزى گويد: دارقطنى علوم و فضايلى را در خود گرد آورده بود كه حديث شناسى، علم قراآت، علم نحو، فقه، شعر را با پيشوايى، عدالت و صحّت عقيده جمع كرده بود.
از دارقطنى پرسيدند: آيا فردى نظير خود را ديده اى؟
پاسخ داد: درباره يك فن گاهى افرادى ديده ام كه از من برتر بودند؛ ولى در فنون و علوم گوناگونى كه من دارم كسى را نديده ام.
1 . الكاف الشاف في تخريج احاديث الكشاف: 2 / 603.