3 . ابوبكر بزّار و نگاهى به شرح حال او
حافظ ابوبكر بزّار نيز در حديث «النجوم» طعن و ايراد وارد كرده و جهات ضعف آن را آشكار ساخته است. حافظ ابن عبدالبرّ مى نويسد:
محمد بن ابراهيم بن سعيد با قرائت به من نقل كرد كه محمّد بن احمد بن يحيى نقل كرده كه ابوالحسن محمّد بن ايّوب رقى گويد: ابوبكر احمد بن عمرو بن عبدالخالق گويد: از او درباره حديث هايى كه در دست عموم مردم است و از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله نقل مى كنند پرسيدم كه مى گويند: پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:
إنّما مثل أصحابي كمثل النجوم ـ أو أصحابي كالنجوم ـ فأيّها اقتدوا اهتدوا؛
همانا مثل اصحاب من به سان ستارگان است ـ يا اصحاب من مانند ستارگانند ـ به هر يك از آنان اقتدا كنيد راه مى يابيد.
اين گفتار به طور صحيح و به روايت درست از پيامبر صلى اللّه عليه وآله نرسيده است. اين حديث را عبدالرحيم بن زيد عمّى، از پدرش، از سعيد بن مسيّب، از ابن عمر، از پيامبر صلى اللّه عليه وآله نقل كرده است و در برخى از جاها عبدالرحيم از پدرش، از ابن عمر نقل كرده و سعيد بن مسيّب را حذف كرده است.
از سويى ضعف اين حديث از طرف عبدالرحيم بن زيد است؛ چرا كه علماى حديث از نقل حديث او خوددارى كرده اند.
از سوى ديگر اين گفتار از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله ناشناخته است و با آن حضرت تناسبى ندارد؛ زيرا كه با سندهاى صحيح از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله حديثى نقل شده كه فرمود:
عليكم بسنّتي وسنة الخلفاء الراشدين المهديين بعدي عضوا عليها بالنواجد؛
بر شما باد كه از سنّت خلفاى راشدين هدايت يافته بعد از من پيروى كنيد و در اين راه استوار باشيد.
اگر حديث عبدالرحيم ثابت شود، اين حديث با آن تعارض دارد؛ در صورتى كه حديث عبدالرحيم ثابت نشده است و ديگر معارضه اى نيست.
از طرف ديگر، پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله اختلاف پس از خود را جايز نمى داند و خداوند داناتر است.1
در اين سخن بزّار از چند جهت بر حديث «النجوم» ايراد وارد مى شود و درباره حديث «عليكم بسنّتي وسنّة الخلفاء الراشدين المهديين» در نوشتارى جداگانه بحث شده است.2
پس از بيان ديدگاه ابوبكر بزّار نگاهى كوتاه به شرح حال او داريم. وى متوفاى سال 292 هجرى است. شرح حال نويسان پيرامون او مطالبى بيان كرده اند. ذهبى در تذكرة الحفاظ مى نويسد:
حافظ علاّمه ابوبكر احمد بن عمرو بن عبدالخالق بصرى نگارنده مسند كبير و كتاب معلل. او از افرادى چون هدبة بن خالد، عبدالاعلى بن حماد، حسن بن على بن راشد، عبداللّه بن معاويه جمحى، محمّد بن يحيى بن فياض زمانى و هم طبقه هاى آنان حديث شنيده است.
راويانى چون عبدالباقى بن قانع، محمّد بن عباس نجيح، ابوبكر ختلى، عبداللّه بن حسن، ابوالشيخ و افراد كثيرى از او حديث نقل كرده اند.
وى در پايان زندگى خويش به شهر اصفهان، شام و نواحى ديگر مهاجرت كرد تا علم و دانش خود را پخش نمايد. دارقطنى شرح حال او را نوشته و پس از تمجيد او مى گويد: بزّار فرد مورد اعتمادى است كه گاهى خطا مى نمايد و به حافظه خود تكيه مى نمايد.3
1 . جامع بيان العلم وفضله: 2 / 923 و 924. ر.ك: اعلام الموقعين: 2 / 232، البحر المحيط في تفسير القرآن: 5 / 528 و… .
2 . ر.ك: سنّت پيامبر يا سنّت خلفا؟! سلسله پژوهش هاى اعتقادى شماره 23 از همين نگارنده.
3 . براى آگاهى بيشتر از شرح حال او ر.ك: تاريخ بغداد: 4 / 334، تذكرة الحفاظ: 2 / 228، شذرات الذهب: 2 / 209، تاريخ اصفهان: 1 / 104، ميزان الاعتدال: 1 / 59، العبر: 2 / 92.