24 . على قارى و آشنايى با او
شيخ على قارى مكّى نيز به صراحت به نقد حديث «أصحابي كالنجوم» پرداخته است. وى مى گويد: ابن ربيع گويد: بدان سان كه جلال الدين سيوطى در كتاب تخريج احاديث الشفاء آورده حديث «أصحابي كالنجوم» را ابن ماجه نقل كرده است. البته من با جست و جويى كه در كتاب سنن ابن ماجه كردم، اين حديث را در آن نيافتم.
از طرفى، ابن حجر عسقلانى نيز در كتاب تخريج احاديث رافعى در باب ادب القضاء آورده و به تفصيل درباره آن سخن گفته و يادآور شده كه اين حديث، ضعيف و واهى است. فراتر اين كه از ابن حزم نقل كرده كه اين حديث ساختگى و باطل است.
ولى از بيهقى نقل كرده كه وى گفته است: حديثى را مسلم نيشابورى نقل كرده كه مفيد بخشى از معانى حديث مذكور است؛ همان بخش از حديث مسلم كه گويد: پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:
النجوم أمنة لأهل السماء… وأصحابي أمنة لاُمّتي…؛1
ستارگان براى آسمانيان ايمنى بخشند… و اصحاب من براى امّت من امان هستند… .
ابن حجر گويد: بيهقى درست گفته است. اين حديث گوياى صحّت تشبيه صحابه به ستارگان است؛ ولى در اقتدا به آن ها، ظهورى ندارد.
آرى، ممكن است از معناى هدايت يافتن به وسيله ستارگان، اقتدا نيز به نظر آيد.
شيخ على قارى در ذيل اين سخن مى گويد: به نظر مى رسد كه هدايت يافتن، فرع اقتدا كردن است.
آن گاه شيخ على مى افزايد: ظاهر حديث به فتنه هايى اشاره دارد كه پس از انقراض صحابه رخ داد كه سنّت ها نابود شدند، بدعت ها آشكار گشتند و ستم در گوشه و كنار زمين گسترش يافت.
سپس شيخ على قارى گويد: ابن سبكى در شرح ابن الحاجب، در بحث عدالت صحابه اين حديث را آورده؛ ولى به ابن ماجه نسبت نداده است.
ابن اثير در كتاب جامع الاصول به صورت مرفوع از ابن مسيّب از عمر بن خطاب نقل كرده كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:
سألت ربّي…؛
من از پروردگارم درخواست كردم… .
آن گاه پس از نقل آن گفته كه اين حديث از احاديثى است كه رزين در تجريد الاصول نقل كرده است و او (ابن اثير) در اصول ياد شده بر آن آگاهى نيافته است.
صاحب المشكات نيز آن را ذكر نموده و گفته است: اين حديث را رزين نقل كرده است.2
اينك نگاهى گذرا به شرح حال شيخ على قارى داريم. محبّى درباره او چنين مى نويسد:
على بن محمد بن سلطان هروى معروف به قارى حنفى ساكن شهر مكّه يكى از صدرنشينان علم، يگانه عصر خويش، داراى روشى شگفت در پژوهش و تنقيح عبارت هاست كه شهرت او در تعريف ويژگى هاى او بس است. نام او مشهور و آوازه او بلند است. او كتاب هاى بسيار ارزشمندى به رشته تحرير درآورد كه ارزشمندترين و بزرگ ترين آن ها اثر چند جلدى او شرحى است كه بر المشكات نگاشته است.
1 . ر.ك: صفحه 60 از همين كتاب.
2 . المرقاة في شرح المشكاة: 5 / 523، گفتنى است كه در شرح الشفاء: 3 / 423 و 424 نيز به ضعف اين حديث اعتراف كرده است و هم چنين اين حديث را در الموضوعات الكبرى: 372 نيز آورده است.