بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
الحمد للّه ربّ العالمين، والصلاة والسلام على خير خلقه وأشرف بريّته محمّد وآله الطيّبين الطاهرين، ولعنة اللّه على أعدائهم أجمعين، من الأوّلين والآخرين.
پيش گفتار
بر كسى پوشيده نيست كه سنّت نبوى، دومين منبع از منابع احكام اسلامى نزد مسلمانان است ـ گرچه بين آن ها در نحوه رسيدن به سنّت آن حضرت اختلاف نظر وجود دارد ـ از اين رو پس از قرآن كريم، احكام الهى و اصول عقايد دينى و معارف بى نظير اسلامى و اخلاق كريمه از سنّت نبوى استخراج مى گردد.
فراتر اين كه سنّت نبوى بيانگر مطالبى است كه در قرآن به صورت اجمال بيان شده است و همان مفسّر ابهامات موجود در قرآن، مقيّد مطلق هاى آن و توضيح مطالب سربسته آن است.
بنا بر اين، ما وظيفه داريم از سنّت ـ از بخشى كه ثابت شده و به ما رسيده است ـ تبعيّت كرده و به آن عمل كنيم. ما در تمام شئون و مراحل زندگى فردى و اجتماعى به آن نيازمنديم، امّا دست هاى گنهكار بر اساس هوى و هوس و اهداف خود، سنّت شريف نبوى را به بازى گرفته اند… و اين مطلبى است كه حقيقت آن به ثبوت رسيده است و همه به آن اعتراف دارند.
بنا بر اين دلايل و موارد ديگر، علما و دانشمندان حديث شناس به احاديثى كه به دستشان رسيده پرداخته اند و به تشخيص درست از نادرست و حق از باطل اقدام كرده اند. و بدين ترتيب كتاب هاى صحاح (كه حاوى احاديث صحيحند) و كتاب هاى موضوعات (كه حاوى احاديث جعلى هستند) به وجود آمد.
ولى حقيقت اين است كه اغراض و انگيزه هاى جعل و تحريف، در معيارهايى كه براى جداسازى و پيرايش اتّخاذ شده نيز رخنه كرده است… از اين رو كتاب هاى «صحاح» نيز از احاديث جعلى و اباطيل خالى نيستند. از طرفى حقايق و احاديث صحيحى در كتاب هاى «موضوعات» نيز يافت مى شود… و همين موضوع عدّه اى را به تأليف كتاب هايى واداشته است كه در آن ها، درباره اشكالاتى كه در كتاب هاى «صحاح» آمده است سخن گويند، و عدّه ديگر را واداشته است تا در كتاب هاى «موضوعات» به كنكاش پرداخته و آن ها را بررسى نمايند… البتّه ما در برخى از سلسله پژوهش هاى اعتقادى منتشر شده، به اين موضوع پرداخته ايم.
اينك موضوع ديگرى را در اين زمينه بررسى مى نماييم. عدّه اى از نويسندگان كتاب هاى صحاح اهل سنّت، حديثى را از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود:
اقتدوا باللذين من بعدي ـ أبي بكر وعمر ـ ;
پس از من به ابوبكر و عمر اقتدا كنيد.
و افراد ديگرى نيز به تبعيّت از آن ها اين را صحيح دانسته اند… از اين رو علماى آن ها در مباحث علمى به اين حديث استناد كرده اند.
آنان در كتاب هاى عقايد، و در بحث امامت اين را از قوى ترين دلايل بر امامت ابوبكر و عمر پس از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله قرار داده اند.
در فقه نيز با استدلال به اين حديث فتواى شيخين را در موارد اختلافى، بر نظر ديگر صحابه ترجيح داده اند.
همچنين در اصول، در بحث اجماع… به اين حديث احتجاج واستدلال مى كنند; چرا كه اتّفاق نظر آن دو را حجّت مى دانند و مخالفت با آن دو را در موردى كه بر آن اتّفاق نظر دارند، جايز نمى دانند.
اينك اين پرسش مطرح است: آيا به راستى اين حديث صحيح است؟
ما در پاسخ به اين پرسش، به بررسى و نقد اين حديث پرداختيم و در كتاب هاى عامّه در اسانيد آن تتبّع نموديم و در پرتو كلام علماى بزرگشان در اين اسانيد دقّت نظر كرديم و در اين راستا، به تصريحاتى از گروهى از بزرگان و پيشوايان آن ها در مورد آن حديث دست يافتيم. آن گاه در متن و معناى آن انديشيديم و نظريّاتى را در اين زمينه ارائه داديم.
كتابى كه فراروى شما است در بردارنده تحقيقى درباره اين حديث است كه در سه بخش تنظيم شده و به دانشمندان و پژوهشگران تقديم مى گردد.
از خداى سبحان مى خواهيم كه ما را به صراط مستقيم خود راهنمايى كند و اعمال ما را براى خودش خالص گرداند. به راستى كه او بهترين درخواست شونده است.
على حسينى ميلانى
منو