1 . هاشمى بودن
اين شرط به شيعه نسبت داده شده است; اما از آن جا كه شيعه در امامت قائل به نص است، بحث در اين باره ـ با وجود نص ـ بى مورد است. انتخاب و نصب امام بر عهده خداست و مردم در اين باره حقى ندارند. خداى تعالى مى فرمايد:
(وَما كانَ لِمُؤْمِن وَلا مُؤْمِنَة إِذا قَضَى الله وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ);1
وقتى خدا و رسولش امرى را مقرّر كنند، هيچ مرد و زن مؤمنى در مورد آن از خود اختيارى ندارند.
هم چنين از آن جا كه امامت جانشينى و نيابت رسول خداست، پس «ما يعتبر في النبي، يعتبر في الإمام بعد النبي» و خداى تعالى مى فرمايد:
(الله أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ);2
خدا بهتر مى داند كه رسالتش را كجا قرار دهد.
بنابراين چنان كه انتخاب رسول بر عهده خداست، امام نيز از سوى خداوند متعال تعيين مى شود و احدى حق ندارد در اين باره نظر دهد. از سوى ديگر با توجه به نصوص و ادله درمى يابيم كه خداى تعالى امامان و خلفاى خود را از ميان بنو هاشم و بلكه از اهل بيت رسالت انتخاب كرده است; پس هاشمى بودن امام شرطى نيست كه شيعه براى امام تعيين كند، بلكه نص از اين حقيقت حكايت دارد كه امامان الاهى از قريش، از بنو هاشم و از اهل بيت رسالت اند.3
1 . سوره احزاب: آيه 36.
2 . سوره انعام: آيه 124.
3 . قريش اعم از بنو هاشم و بنو هاشم اعم از خاندان رسالت است.