پاسخ نقضى:
محدّثانى هم چون مسلم، احمد و بسيارى از بزرگان اهل سنّت به الفاظ گوناگون از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نقل كرده اند كه: «من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية».1 بر اساس اين حديث، در هر زمانى بايد با امام آن زمان بيعت كرد و اگر كسى بدون بيعت و معرفت آن امام از دنيا برود، مرگ او مرگ جاهليت است. حال از فخر رازى مى پرسيم كه اگر معرفت امام ميسّر و امام در دست رس نبود، چرا پيامبر اكرم مسلمانان را به معرفت او مكلّف كرده است؟
علاوه بر آن مگر شناخت هميشه با در دست رس بودن ملازمه دارد؟ مگر اكنون كه به رسول خدا صلى الله عليه وآله معتقديم و او را مى شناسيم، ايشان در دست رس ما است؟ پس شناخت راه هاى مختلفى دارد و منحصر به شناخت حضورى نيست و مى توان از شنيدن سخنان، سيره و دستورات آن فرد، وى را شناخت و از همين راه از او پيروى كرد.
1 . اين حديث با اين الفاظ در شرح المقاصد في علم الكلام، جلد 2، صفحه 275 آمده است و در بقيّه منابع اهل سنّت با الفاظى مختلف به آن اشاره شده است. مثلاً در مسند أحمد: 3 / 446 و التاريخ الكبير: 6 / 445 / ش 2943 به اين صورت آمده است: «من مات وليست عليه طاعة مات ميتة جاهليّة». در مسند أحمد: 4 / 96; مجمع الزوائد: 5 / 218; مسند أبي داوود: 259; المعجم الكبير: 19 / 388; مسند الشاميين: 2 / 439 / ش 1654; شرح نهج البلاغة (ابن ابى الحديد): 9 / 155; كنز العمّال: 1 / 103 / ش 464 و 6 / 65 / ش 14863 و علل الدارقطني: 7 / 63 / ش 1214 نيز آمده است: «من مات بغير إمام مات ميتة جاهليّة». در الطبقات الكبرى: 5 / 144; المعجم الأوسط: 1 / 79 و كنز العمّال: 1 / 103 / ش 463 نيز اين گونه آمده است: «من مات ولا بيعة عليه مات ميتة جاهليّة». در صحيح مسلم: 6 / 22; السنن الكبرى (بيهقى): 8 / 156; فتح الباري: 13 / 5; المعجم الكبير: 19 / 335; كنز العمّال: 6 / 52 / ش 14810 و تفسير ابن كثير: 1 / 530 نيز با اين الفاظ آمده است: «من مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهليّة». و يا در صحيح ابن حبان: 10 / 434 آمده است: «من مات وليس له إمام مات ميتة جاهليّة».