پاسخ حلّى:
افزون بر آن، بايد توجه داشت كه پيش از هر بحثى بايد صحت ادعاى فخر رازى اثبات شود.
آيا واقعاً امّت به ائمه اطهار عليهم السلام دسترسى نداشته اند؟ و با فرض عدم دسترسى به امامان عليهم السلام، آيا سبب اين عدم توفيق ائمه بوده اند يا خود مردم موجب اين محروميت شده اند؟ آيا اميرالمؤمنين عليه السلام كه بيست و پنج سال خانه نشين بودند، خود اين خانه نشينى را انتخاب كردند يا مردم در چنين خانه نشينى دخيل بودند؟ مگر نه اين بود كه امام كاظم عليه السلام سالها در زندان به سر بردند و مگر نه اين است كه امام زمان عليه السلام غائب از انظار هستند. چه كسى مقصر است؟! آرى، حاكمان جائر، عالمان خدمت گذار به آن ها و مردمانى كه نسبت به اين امور بى تفاوت بوده اند همان مقصران اصلى اند.
ابوحنيفه را در مقابل امام صادق عليه السلام عَلَم كردند. به مالك بن انس دستور نوشتن كتاب «موطّأ» دادند و با هدف كم رنگ كردن مقام علمى ائمه عليهم السلام، به تبليغ مالك بن انس و ابو حنيفه پرداختند و حال آن كه هر دو از شاگردان امام صادق عليه السلام بودند و شافعى نيز شاگردِ شاگرد امام صادق.
البته معرفت امام براى اهلش ممكن و ميسّر بوده و هرگز تكليف مالا يطاق نبوده است.
حاكمان جور با كمك چنين عالمانى دست نشانده، فقه چهارگانه اى را براى مسلمانان تأسيس كردند تا درِ خانه اهل بيت عليهم السلام بسته شود.
اما با اين وجود، رسيدن به امام در هر زمان و اخذ احكام از ايشان ناممكن نبوده است، از اين رو كسانى خدمت حضرات ائمه شاگردى كرده و كسب فيض نموده اند. در زمان كنونى نيز امكان رسيدن به خدمت امام وجود دارد، هر چند شرط و شروط فراوانى دارد، ولى افرادى خدمت امام زمان عليه السلام شرف حضور يافته و دستورات الاهى را از آن جناب دريافت مى كنند. از همين روست كه هر كس نگرفت، خودش كوتاهى كرده است.
در نتيجه بايد گفت: اين فاصله اى كه ميان اكثر امّت و اهل بيت رسول الله صلى الله عليه وآله افتاده از طرف خداوند و ائمه عليهم السلام نبوده است و كوتاهى و تقصير همواره از جانب مردم به وجود مى آيد. پس معرفت ممكن بوده و حاصل شده است; چرا كه اين معرفت براى بزرگان شيعه به وجود آمد و فقه شيعى را با اين عظمت تأسيس كردند و همه فتاواى ايشان مستند به روايات اهل بيت عليهم السلام است.
منو