مقامات حضرت هارون
1 . حضرت هارون معصوم است، زيرا به تصريح قرآن مجيد او نبى بوده و همه انبياء معصومند.
2 . حضرت هارون وزير حضرت موسى بوده است. حضرت موسى از خداوند سبحان درخواست مى كند:
(وَاجْعَلْ لي وَزيرًا مِنْ أَهْلي * هارُونَ أَخي);1
]خدايا[ وزيرى از اهل من قرار ده * برادرم هارون را ]وزير من گردان[.
خداوند دعاى او را مستجاب مى كند:
(وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيراً);2
و همانا ما به موسى كتاب ]تورات[ را عطا كرديم و برادرش هارون را وزير او قرار داديم.
3 . حضرت هارون در رسالت حضرت موسى شريك بوده است، آن جا كه حضرت موسى از خدا خواست:
(اشْدُدْ بِهِ أَزْري*وَ أَشْرِكْهُ في أَمْري);3
پشت مرا به او محكم كن * و او را در امر (رسالت با) من شريك ساز.
4 . از ديگر مقامات حضرت هارون على نبينا وآله وعليه السلام كه از روايات برداشت مى شود، اختصاص ورود و سكونت وى در مسجد به همراه خانواده اوست. هيچ كس غير از هارون و ذريه اش حق نداشت در بيت المقدس سكونت داشته باشد.
ابن عساكر در اين باره چنين نقل مى كند:
إنّ النبي صلّى الله عليه وآله خطب فقال: إن الله أمر موسى وهارون أن يتبوّءا لقومهما بيوتاً، وأمرهما أن لا يبيت في مسجدهما جنب ولا يقربوا فيه النساء، إلاّ هارون وذريّته. ولا يحلّ لأحد أن يقرب النساء في مسجدي هذا ولا يبيت فيه جنب إلاّ عليّ وذريّته;4
همانا رسول خدا در خطابه اى فرمود: به درستى كه خداوند به موسى و هارون امر كرد كه براى سكونت قومشان خانه هايى بسازند. خداوند هم چنين از سكونت در مسجد با حال جنابت و نزديكى با زنان در مسجد منع كرد، مگر هارون و خانواده اش.]در اين زمان نيز[ براى احدى نزديكى با زنان در مسجد و ماندن با حال جنابت جايز نيست مگر براى على و خانواده اش.
نكته بسيار مهم اين جاست كه نه فقط حضرت هارون از ممنوعيت سكونت در مسجد استثنا شده; بلكه ايشان موجب طهارت و پاكى مسجد است. پيامبر صلى الله عليه وآله مى فرمايد:
إنّ موسى سأل ربّه أن يطهّر مسجده بهارون وإنّي سألت ربّي أن يطهر مسجدي بك وبذريّتك;
همانا موسى از پروردگار درخواست نمود كه مسجدش را به وسيله هارون پاكيزه گرداند، و به درستى كه من نيز از خداوند مى خواهم كه مسجد من را به وسيله تو ]على [و خانواده ات پاكيزه گرداند.
در ادامه پيامبر اكرم به دنبال ابوبكر مى فرستند و فرمان بستن درِ خانه اش را كه به مسجد باز مى شد صادر مى كنند. در اين هنگام: فاسترجع ابوبكر; ابوبكر با گفتن «إنّا لله وإنّا إليه راجعون» ناراحتى خود را اظهار مى كند; چرا كه به حقيقت بستن درى كه به مسجد رسول الله باز مى شد سخت است، اما چاره اى جز اطاعت ندارد. آن گاه رسول خدا صلى الله عليه وآله به دنبال عمر و عباس مى فرستند تا آنان نيز درِ خانه هاى خود را ببندند. سپس پيامبر فرمود:
ما أنا سددت أبوابكم وفتحت باب عليّ ولكن الله فتح باب عليّ وسدّ أبوابكم;5
من درهاى ]خانه هاى[ شما را نبستم و در خانه على را باز نگزاردم، بلكه خدا درِ خانه على را باز گذاشت و درِ خانه هاى شما را بست.
حضرت خطاب به همه آن ها فرمودند: گمان نكنيد اين كار را از روى تصميم خود انجام داده ام تا در مقام گله مندى برآييد، چرا كه اين فرمان الاهى است.
اين واقعه نيز بيان گر عصمت اهل بيت پيامبر عليه وعليهم السلام است.
در كتاب مسند احمد بن حنبل،6 المستدرك على الصحيحين،7 مجمع الزوائد،8 تاريخ مدينة دمشق9 و كتاب هاى ديگر10 از زيد بن ارقم آمده است كه گفت:
كانت لنفر من أصحاب رسول الله صلّى الله عليه وآله أبواب شارعة في المسجد فقال يوماً سدّوا هذه الأبواب إلاّ باب عليّ، قال: فتكلّم في ذلك ناسٌ، فقام رسول الله صلّى الله عليه وآله فحمدالله وأثنى عليه ثم قال: أما بعد، فإنّي اُمرت بسدّ هذه الأبواب غير باب عليّ، فقال فيه قائلكم; والله ما سددت شيئاً ولا فتحته ولكني أُمرت بشيء فاتّبعته;
زيد بن ارقم گويد: برخى از اصحاب رسول الله صلى الله عليه وآله درى داشتند كه به مسجد پيامبر باز مى شد، روزى پيامبر فرمود: همه اين درها را ببنديد مگر درِ ]خانه[على. عده اى زبان به گله گشوده و ]شكايت كردند[. آن گاه رسول خدا برخاستند و پس از حمد و ثناى الاهى فرمودند: اما اين كه من به شما دستور دادم تا در خانه ها بسته شود مگر در خانه على، ]موجب شد[ تا بعضى از شما سخنانى ]از روى شكايت[ بگوييد! سوگند به خدا، درى را نبستم و نگشودم مگر آن كه مأمور به انجام آن شدم، پس از آن امر پيروى كردم.
براى كسانى كه درى به مسجد داشتند اين مسأله گران تمام شد تا جايى كه سر و صدا و حتى بى ادبى و اعتراضات تند از جانب برخى هم چون عباس ـ عموى پيامبر ـ نقل شده است.11
1 . سوره طه: آيه 29 ـ 30.
2 . سوره فرقان: آيه 35.
3 . سوره طه: آيه 31 ـ 32.
4 . تاريخ مدينة دمشق: 42 / 141 ـ 142. هم چنين: ر.ك: الدرّ المنثور: 3 / 314 ـ 315.
5 . مسند البزّار: 1/107 / ح 506; جامع الأحاديث: 29 / 278 / ش 32137; اللآلي المصنوعة : 1 / 321; كنز العمّال: 13 / 175 / ح 36521; مجمع الزوائد: 9 / 114 ـ 115; المعجم الأوسط: 4 / 186; القول المسدّد في مسند أحمد: 29 ـ 30; السيرة الحلبية : 3 / 460. قابل ذكر است كه حلبى كلمه استرجاع ابوبكر را (كه همگى ذكر كرده اند) حذف كرده است و مى نويسد: ابوبكر بلافاصله گفت: «سمعا وطاعة».
6 . مسند أحمد: 4 / 369.
7 . المستدرك على الصحيحين: 3 / 125. وى در ادامه حديث مى نويسد: «هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه».
8 . مجمع الزوائد: 9 / 114.
9 . تاريخ مدينة دمشق: 42 / 138.
10 . ر.ك: الرياض النضره: 1 / 264; السنن الكبرى (نسائى): 5 / 118 / ح 8423 ; السيرة الحلبية : 3 / 459 ـ 461; ميزان الإعتدال: 4 / 236 / ش 8971 ; البداية والنهاية : 7 / 379; المناقب (خوارزمى): 327 / ش 338; كنز العمّال: 11 / 599 / ش 32877 و 618 / ش 33004; فتح الباري: 7 / 12 ـ 13; الصواعق المحرقة : 2 / 363; جامع الأحاديث: 6 / 320 / ش 5261; فضائل الصحابة (أحمد بن حنبل): 2 / 581; مرقاة المفاتيح: 17 / 453.
11 . در برخى از مصادر از جمله مجمع الزوائد، جلد 6، صفحه 115 به جاى عباس نام حمزه را آورده اند، در حالى كه واقعه بسته شدن درب ها در اواخر حيات رسول خدا اتفاق افتاده است و حضرت حمزه در جنگ «احد» شهيد شده بود. علاوه بر اين، جناب حمزه اهل اعتراض بر پيامبر اكرم نبوده است.