عصمت و مسئله جبر
در مسئله جبر و اختيار، مسلمانان به سه دسته تقسيم مى شوند:
1 . معتزله قائل به تفويضند، يعنى معتقدند كه خداوند متعال اعمال بندگان را به خودشان واگذار كرده است.
2 . اشاعره و پيروان آنان نيز قائل به جبرند و معتقدند كه اعمال بندگان، اعمال خدا است و هر آن چه از عبد سر مى زند از خدا سر زده است.1
3 . در مقابل اين دو قول، شيعيان به پيروى از پيشوايان خود هم تفويض و هم جبر را مردود مى دانند و به «امر بين الأمرين» قائلند. در احاديث از امامان اهل بيت عليهم السلام آمده است:
لا جبر ولا تفويض بل أمر بين الأمرين;2
نه جبر است و نه اختيار، بلكه امرى است ميان اين دو.
حال اين سؤال پيش مى آيد كه آيا اعتقاد به اراده تكوينى خداوند بر عصمت اهل بيت عليهم السلام، با قول «أمر بين الأمرين» سازگار دارد يا خير؟ و اگر عصمت اهل بيت عليهم السلام به اراده تكوينى خداوند باشد، آيا معصوم بودن فضيلتى براى اهل بيت خواهد بود؟
در پاسخ به اين شبهه مى گوييم، اگر نزول آيه تطهير براى اهل بيت فضيلت نبود، حضرت امّ سلمه آرزو نمى كرد كه به زير كسا داخل گردد و در زمره اهل بيت باشد.
اگر اراده خدا بر پاك ساختن اهل بيت عليهم السلام فضيلت نبود، بزرگان صحابهـ هم چون سعد بن ابى وقّاص ـ نمى گفتند كه اگر نصيب ما مى شد از دنيا و مافيها بهتر بود.
اگر نزول آيه در شأن اهل بيت عليهم السلام فضيلت نبود، خود اهل بيت افتخار نمى كردند كه اين آيه در حقّشان نازل شده است.3 اگر فضيلت نبود، عالمان بزرگ فريقين، چه در گفتار و چه در اشعار خود اين موضوع را به عنوان يكى از فضائل و مناقب اهل بيت عليهم السلام برنمى شمردند.
پس اراده خداوند بر پاك گردانيدن اهل بيت عليهم السلام قطعاً براى ايشان فضيلت است و جبرى در كار نيست. توضيح مطلب اين است كه اهل بيت مخلوق خدايند و خداوند پيش از آفرينش آنان از حالات آنان و عملكردشان در اين دنيا آگاه بوده است، چنان كه مى فرمايد: (أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ).4
و چون مى دانست كه آنان در دنيا هيچ گونه معصيت و خطايى نخواهند داشت، پس اراده كرد كه آنان را از ابتدا چنين قرار دهد.
آيه مباركه: (وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ);5 ما از آنان امامانى قرار داديم كه هدايت كنند به امر ما چون صبر پيشه كردند و به آيات ما يقين داشتند.
نيز شاهد ديگرى بر اين حقيقت است.
بر اساس ظاهر آيه، امامت از پيش براى امامان هدايت گر جعل شده و سبب جعل اين مقام براى ايشان صبر و يقين آنان بوده است، در حالى كه امامان الاهى در اين دنيا صبر و يقين خود را به منصه ظهور گزارده اند.
حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله عليها در خطبه فدكيه، علم خداوند به عمل بندگان و علم او به آينده را سبب همين گزينش مى داند.6
پس معلوم مى شود كه خداوند به علم سابق خويش از يقين و شكيبايى ايشان در دنيا آگاه بوده و به همين جهت از پيش مقام امامت و هدايت امت را براى ايشان جعل كرده است، چنان كه اگر معلمى در ابتداى امر استعداد شاگردى را كشف كند و يقين داشته باشد كه وى در امتحانات آخر سال قبول خواهد شد، همان وقت به او نمره قبولى مى دهد و او را به مرتبه بالاتر منتقل مى كند. پس موفّقيّت اين شاگرد به اختيار خود است; امّا كسى كه رتبه او را ارتقا داد معلمش بوده است.
1 . ر.ك: فتح الباري: 13 / 410; عمدة القاري: 25 / 177.
2 . الهداية : 19; الكافي: 1 / 160 / ح 13; الإعتقادات في دين الإماميّة : 29; التوحيد (شيخ صدوق): 206; عيون أخبار الرضا عليه السّلام: 2 / 114; الإحتجاج: 2 / 198; بحار الأنوار: 5 / 12 / ح 18 و برخى منابع ديگر.
3 . امام حسن مجتبى عليه السلام در خطبه اى در برابر معاويه به اين شرافت اشاره كرده، فرمودند: «نحن أهل بيت نبيّكم أذهب الله عنّا الرجس وطهّرنا تطهيراً»; تذكرة خواص الأمة : 198.
4 . سوره ملك: آيه 14.
5 . سوره سجده: آيه 74.
6 . ر.ك: بلاغات النساء: 15.