شبهه فخر رازى:
فخر رازى براى انحراف اذهان از يگانه راه نجات بشريت، با كلامى عوام فريبانه دست به كم رنگ جلوه دادن مقام كشتى نجات مى زند. او مى گويد:
سمعت بعض المذكرين قال: إنه صلّى الله عليه وآله قال: «مثل أهل بيتي كمثل سفينة نوح. من ركب فيها نجا» وقال صلّى الله عليه وآله: «أصحابي كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم»;1
شنيدم يكى از وعّاظ مى گفت: رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: مَثَلِ اهل بيت من مانند كشتى نوح است. هر كس بر آن وارد شود نجات مى يابد. ]هم چنين [پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: اصحاب من به مانند ستارگان هستند كه به هر كدام اقتدا كنيد هدايت يافته ايد.
فخر رازى در ادامه مى افزايد:
ونحن الآن في بحر التكليف وتضربنا أمواج الشبهات والشهوات وراكب البحر يحتاج إلى أمرين أحدهما: السفينة الخالية عن العيوب والثقب، والثاني: الكواكب الظاهرة الطالعة النيرة، فإذا ركب تلك السفينة ووقع نظره على تلك الكواكب الظاهرة كان رجاء السلامة غالباً، فكذلك ركب أصحابنا أهل السنة سفينة حبّ آل محمّد ووضعوا أبصارهم على نجوم الصحابة فرجوا من الله تعالى أن يفوزوا بالسلامة والسعادة في الدنيا والآخرة;2
در حال حاضر، ما در درياى تكليف قرار گرفته ايم و امواج شبهات و شهوات بر ما مى تازد و كسى كه ره پيماى درياست محتاج دو امر است: نخست كشتى سالم، دوم ستارگان درخشنده تا با سوار شدن بر كشتى و نگاه به آن ستارگان به سلامت از اين دريا بگذرد، همان طورى كه اهل سنّت سوار بر كشتى محبّت آل محمّد شده اند و چشم خود را به ستارگان، يعنى صحابه دوخته اند و اميدوارند كه خداوند آن ها را رستگارى و سعادت دنيا و آخرت نائل گرداند.
عجيب است كه فخر رازى مطلبى به اين بااهميّتى را به گفتار وعاظ منبر مستندمى كند! وى سپس در راستاى كاستن از اهميت حديث سفينه، حديث جعلى «اصحابى كالنجوم»3 را در كنار آن مطرح مى كند و با تمثيل در صدد پيوند زدن اهل بيت عليهم السلام به صحابه است!
عجيب تر از گفتار او سخن ابن حجر هيتمى در كتاب صواعق محرقه است كه مى نويسد:
«ما حديث سفينه را ـ كه سندهاى مختلفى دارد ـ قبول داريم «وجاء من طرق عديدة يقوى بعضها بعضاً إنّما مثل أهل بيتي فيكم»،4 اما شيعيان اهل بيت و كسانى كه در كشتى نجات سوار شده اند ما اهل تسنّن هستيم».5 در ادامه شيعيان را پيروان اهل بيت نمى داند.
پس درباره اين كه اهل بيت يگانه وسيله نجات امّت هستند نزاعى و اختلافى وجود ندارد.
1 . تفسير الرازي: 27 / 167.
2 . همان.
3 . نگارنده كتابى ويژه اين حديث تأليف نموده و انظار بزرگان اهل سنّت را در جعلى بودن آن آورده است.
4 . الصواعق المحرقة : 445 ـ 446.
5 . «وشيعته هم أهل السنّة، لأنّهم الذين احبّوهم»; همان: 2 / 449.