روايت ابن عقده:
بنا به دستور پيامبر، تمامى مردم بايد با لشكر اسامه حركت كنند و خارج از مدينه اردو بزنند. كسانى كه از اين فرمان سرباز زنند مورد لعن پيامبر هستند. عايشه خبر مريضى پيامبر را به ابوبكر مى رساند. با رسيدن اين خبر، ابوبكر به همراه عده بسيارى از دستور پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله سرپيچى كرده و با ترك لشكر اسامه نزد پيامبر آمدند. پيامبر در بستر احتضار و در لحظات آخر عمر خويش مردم را به تمسك به اهل بيت عليهم السلام سفارش مى كند و مقام اميرالمؤمنين عليه السلام را يادآور مى شود. ابن عقده مى نويسد: حضرت زهرا سلام الله عليها كه در موقع رحلت پيامبر در كنار ايشان حضور داشته اند، از پدر بزرگوارشان نقل مى كنند كه فرمود:
أيّها الناس، يوشك أن أقبض قبضاً سريعاً وقد قدمت إليكم القول معذرة إليكم، ألا وإني مخلف فيكم كتاب ربّي عزّوجلّ وعترتي أهل بيتي، ثمّ أخذ بيد عليّ فقال: «هذا عليّ مع القرآن والقرآن مع عليّ، لا يفترقان حتى يرداعليّ الحوض، فأسألكم ما تخلفوني فيهما;1
اى مردمان، به زودى و به سرعت قبض روح من فرا مى رسد و كلامى را براى شما مقدم مى كنم كه جاى هيچ عذرى نماند. همانا من در ميان شما كتاب پروردگار و اهل بيت خودم را به جاى مى گذارم، سپس دست على را گرفت و گفت: اين على با قرآن است و قرآن با اوست، جدايى نمى پذيرند تا اين كه در كنار حوض بر من وارد شوند. و ]در آن روز[ من از شما سؤال مى كنم كه با آن دو بعد از من چگونه بوديد؟
اين روايت در ينابيع المودة2 نيز به همين صورت آمده است، ولى ابن حجر در صواعق محرقه، پس از تصرفاتى در روايت مى نويسد:
وفي رواية أنه قال في مرض موته: أيّها الناس، يوشك أن أقبض قبضاً سريعاً فينطلق بي وقد قدمت إليكم القول معذرة إليكم. ألا إنّي مخلف فيكم كتاب ربّي وعترتي أهل بيتي، ثم أخذ بيد على فرفعها فقال: هذا «عليّ مع القرآن والقرآن مع عليّ لا يفترقان حتّى يردا عليّ الحوض فأسألهما ما خلفت فيهما».3
ابن حجر مكي، نام صديقه طاهره را كه ناقل حديث است نمى آورد و مى گويد: «في رواية».
وى هم چنين از اجتماع اصحاب داخل حجره پيامبر سخنى به ميان نمى آورد. وى هم چنين واژه «فأسألكم»; شما را بازخواست مى كنم را به «فأسألهما»; آن دو را مورد سؤال قرار مى دهم تغيير مى دهد.
به هر صورت، اين حديث را كه حاكم نيشابورى با سند خود نقل كرده صحيح است و دلالت آن بر عصمت بر كسى پوشيده نيست، چرا كه اگر كسى با قرآن باشد و قرآن هم از او جدا نشود معصوم خواهد بود، قرآنى كه خود نيز معصوم است:
(لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيم حَميد);4
هيچ باطلى از پيش رو و پشت سرش به سويش نمى آيد. نازل شده از سوى حكيم و ستوده است.
1 . كتاب الولاية : 242.
2 . ينابيع المودّة : 1 / 124 / ش 56.
3 . الصواعق المحرقة : 2 / 366.
4 . سوره فصّلت: آيه 42.