تعارض آيه ولايت با اخبار دلالت كننده بر امامت ابوبكر
بيان شد كه مولوى عبدالعزيز دهلوى و آلوسى، از شيخ ابراهيم كردى نقل مى كنند كه از نظر برخى، اخبارى كه بر امامت اميرالمؤمنين عليه السلام دلالت دارند با اخبار دلالت كننده بر امامت ابوبكر در تعارض هستند; اما وى هيچ خبرى را كه بر امامت ابوبكر دلالت داشته باشد، ارائه نكرده است و اساساً هيچ نصّى در اين باره وجود ندارد. به همين جهت متكلّمان بزرگ سنّى اذعان دارند كه خلافت ابوبكر به هيچ نصّى مستند نيست; از اين رو آنان وجود نص را از شرايط اثبات امامت نمى دانند و به جاى آن بحث افضليت ابوبكر را مطرح مى كنند، اما چون در اين مورد نيز توفيقى حاصل نكرده اند، از اين رو از اين موضع عقب نشينى كرده و بحث گزينش مردم را پيش مى كشند. با اين بيان، حقايق تاريخى نشان گر آن است كه درباره خلافت ابوبكر اساساً بحث اجماع و گزينش مسلمانان نيز مطرح نيست. بنابراين به اجماع اهل حلّ و عقد تنزل مى كنند و در نهايت چون بر اين مدعا نيز دليل محكمه پسندى نمى يابند، به ناچار بيعت يك شخص با شخص ديگر را براى اثبات خلافت او كافى دانسته اند; زيرا ابوبكر در سقيفه با بيعت عمر خود را خليفه ناميد. تفصيل اين بحث در بررسى ادلّه خلافت ابوبكر مطرح خواهد شد.
اما با وجود اعتراف متكلّمان بزرگ اهل سنّت به عدم وجود نصّ پيرامون خلافت ابوبكر، برخى ادعا مى كنند كه نماز ابوبكر را مى توان نصّ خفى بر خلافت وى تلقى كرد كه اين موضوع را نيز در بحث ادله خلافت ابوبكر به تفصيل بررسى خواهيم نمود.
هم چنين ادعا شده كه در آيه شريفه (وَسَيُجَنَّبُهَا اْلأَتْقَى)1، مراد از «الأتقى» ابوبكر است و براساس آيه شريفه (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله أَتْقاكُمْ)2، ابوبكر نزد خداوند اكرم است و با اين صغرا و كبرا، نتيجه مى گيرند كه چون ابوبكر نزد خدا باتقواترين و باكرامت ترين است، پس شايستگى خلافت را دارد. اما اثبات نزول اين آيه درباره ابوبكر ابتداى كلام است و اين گفتار در كلام اهل تسنّن حتى از نظر افراد متعصّبى چون ابن تيميه معارض دارد. بنابراين اگر درباره ابوبكر به واقع نصّى وجود مى داشت، هرگز به اين استدلال هاى واهى تمسك نمى شد.
1 . سوره ليل: آيه 17.
2 . سوره حجرات: آيه 13.