بررسى سند روايت هاى ابن ابى حاتم
سند يكم:
ابن ابى حاتم
نخستين شخصى كه بايد اعتبار وى بررسى شود، ابن ابى حاتم است كه در نزد اهل تسنّن جايگاه والايى دارد. وى را از ابدال دانسته و كراماتى را نيز برايش نقل مى كنند! ذهبى در حالات وى مى نويسد:
وكان زاهداً، يعد من الابدال… وقال الرازي:… سمعت علي بن محمّد المصري ـ ونحن في جنازة ابن أبي حاتم ـ يقول: قلنسوة عبدالرحمن من السماء;1
او زاهد بود و از ابدال به شمار مى رفت… رازى مى گويد:… در حالى كه در تشييع جنازه ابن ابى حاتم بوديم، از على بن محمّد مصرى شنيدم كه مى گفت: شب كلاه عبدالرحمان از آسمان ]فرستاده شده[ بود.
ابوسعيد أشج
راوى پس از ابن ابى حاتم، ابوسعيد أشج است. وى همان عبدالله بن سعيد بن حُصَين كندى (يكى از رجال صحاح شش گانه و در نزد اهل تسنّن) ثقه و مورد اعتماد است. ابن حجر عسقلانى در ترجمه او مى نويسد:
عبدالله بن سعيد بن حصين الكندي، أبو سعيد الأشج الكوفي، ثقة… مات سنة سبع وخمسين.«ع»2;3
ابوسعيد عبدالله بن سعيد بن حصين كندى اشج كوفى ثقه است… و در سال پنجاه و هفت فوت كرد. او در زمره رجال تمامى صحيح هاى شش گانه است.
فضل بن دُكين
فضل بن دكين راوى ديگرى است كه ابو سعيد اشج از وى روايت مى كند. او نيز از رجال تمامى صحاح شش گانه و از بزرگ ترين مشايخ بخارى است. در تقريب التهذيب آمده است:
الفضل بن دكين الكوفى… ثقة… وهو من كبار شيوخ البخاري.«ع»;4
فضل بن دكين كوفى… ثقه… و از بزرگان شيوخ بخارى است. او در زمره تمامى صحيح هاى ششگانه است.
موسى بن قيس حضرمى
در سلسله سند، فضل بن دكين نيز از موسى بن قيس حضرمى روايت مى كند كه به وى لقب «عصفور الجنة» داده اند.
ابن حجر درباره وى مى نويسد:
موسى بن قيس الحضرمي أبو محمّد الفراء الكوفي، يلقّب عصفور الجنّة، صدوق رمي بالتشيّع;5
ابومحمّد موسى بن قيس حضرمى فراء كوفى، به «گنجشك بهشت» ملقب شده است. وى راستگو است، ولى نسبت تشيع به او داده شده است.
سلمة بن كهيل
و بالاخره موسى بن قيس، از سلمة بن كهيل روايت مى كند كه وى نيز از رجال صحاح سته است. در ترجمه وى آمده است:
سلمة بن كهيل الحضرمي أبو يحيى الكوفي ثقة من الرابعة.«ع»;6
ابويحيى سلمة بن كهيل حضرمى كوفى ثقه است و از طبقه چهارم مى باشد. تمام صحيح هاى ششگانه از وى روايت كرده اند.
1 . سير أعلام النبلاء: 13 / 264 ـ 265; تاريخ الإسلام: 24 / 207 ـ 208.
2 . حرف «ع» از علائم قراردادى در كتاب تقريب التهذيب و مخفف واژه عموم و به معناى آن است كه راوىِ مورد نظر در زمره رجال تمامى صحاح شش گانه است. ابن حجر در مقدمه تقريب التهذيب، جلد 1، صفحه 27 مى نويسد:
«كان حديث الرجل في أحد الأصول الستّة، إكتفى برقمه، ولو أخرج له في غيرها. وإذا إجتمعت فالرقم.«ع»»; اگر حديث شخصى در يكى از اصول شش گانه باشد به رَقَم او اكتفا مى شود، هر چند در غير آن نيز از او حديث نقل شده باشد. چنان چه راوى تمامى صحاح شش گانه، باشد با علامت «ع» مشخص مى شود».
3 . تقريب التهذيب: 1 / 497 / ش 3365.
4 . همان: 2 / 11 / ش 5418.
5 . همان: 2 / 228 / ش 7029.
6 . همان: 1 / 378 / ش 2515.