بررسى سندى
حاكم نيشابورى در مستدرك به دو طريق اين حديث را نقل كرده است:
سند يكم: اين خبر از ميمون بن اسحاق هاشمى، از احمد بن عبدالجبار، از يونس بن بكير، از مفضل بن صالح، از ابواسحاق، از حنش كنانى به ما رسيده است كه ابوذر ]غفارى[ در حالى كه درِ كعبه را گرفته بود و خود را معرفى مى كرد چنين مى گفت:
سمعت رسول الله صلّى الله عليه وآله يقول: «مثل أهل بيتي مثل سفينة نوح من ركبها نجا ومن تخلّف عنها غرق».
هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه;1
]اى مردمان! هركس مرا مى شناسد پس من همانم. اگر نمى شناسد بداند كه من ابوذر هستم[. شنيدم رسول خدا مى فرمود: مَثَل اهل بيت من ]در ميان شما[ مانند كشتى نوح است كه هر كه در آن كشتى سوار شد نجات يافت، و هر كس از آن سر باز زد غرق شد و ]به هلاكت رسيد[. اين حديث بنابر مبانى رجالى مسلم صحيح است و حال آن كه اين حديث را ]بخارى و مسلم [نياورده اند.
سند دوم: احمد بن جعفر فرزند حمدان كه زاهد شهر بغداد بود، از عباس بن ابراهيم قراطيسى، از محمّد بن اسماعيل أحمسى، از مفضل بن صالح، از ابواسحاق، ازحنش كنانى به ما خبر داد كه ابوذر در حالى كه درِ كعبه را گرفته بود و خود را معرفى مى كرد، مى گفت:
سمعت النبي يقول: ألا إنّ مثل أهل بيتي فيكم مثل سفينة نوح من قومه، من ركبها نجا ومن تخلّف عنها غرق.2
حاكم نيشابورى سند نخست را بنابر مبناى مسلم صحيح دانسته است، اما نسبت به سند دوم سكوت مى كند.
اين كه حاكم سندى را صحيح و درباره سند ديگر سكوت مى كند نشانه دقت او در مباحث سندى است. بنابراين متهم ساختن وى به تساهل از سوى متعصبين اهل سنّت صحيح نيست.3
جناب ابوذر اين حديث را در زمانى نقل مى كند كه اختناق شديدى در بلاد اسلامى حاكم است، در نتيجه نقل حديث سفينه به صورت علنى گوياى دو حقيقت مهم است: نخست شهرت و اهميت حديث سفينه، و ديگرى شهامت و شجاعت ابوذر غفارى رحمه الله در بيان فضائل و مناقب اهل بيت عليهم السلام.
ابن حجر مكى با وجود تعصّبش، به صحت حديث سفينه اقرار مى كند. وى مى نويسد:
صحّ حديث إن مثل أهل بيتي.4
احمد زينى دحلان كه در سرزمين حجاز فقيه بزرگ زمان خود بوده است درباره حديث سفينه مى گويد:
صحّ عنه صلّى الله عليه وآله من طرق كثيرة;5
صحت ]حديث سفينه[ به سندهاى فراوانى ثابت شده است.
پس به اقرار علماء بزرگ اهل سنّت، حديث سفينه به يقين از پيامبر خدا صلى الله عليه وآله صادر شده است.
1 . المستدرك على الصحيحين: 2 / 343.
2 . همان: 3 / 150 ـ 151.
3 . ترديدى نيست كه حاكم نيشابورى از بزرگان علماء اهل سنّت در حديث و رجال است; امّا برخى از متعصّبين اهل سنّت به علّت اين كه حاكم قسمتى از فضائل و مناقب اميرالمؤمنين عليه السلام را كه بخارى و مسلم در كتابشان نياورده اند و با مبانى رجالى آن ها سازگارى داشته است، ذكر مى كند و بنابر مبناى بخارى و مسلم، مهر صحت را بر سند آن احاديث مى زند بر عليه او سخن گفته اند. از جمله احاديثى كه حاكم از صحّت آن ها دفاع كرده حديث «طير مشوى» است كه متعصّبين را چنان عصبانى كرده كه او را مورد شتم و ضرب قرار دادند، تا جايى كه باعث شدند او از محافل علمى كنار بگيرد و خانه نشين شود.
4 . شرح القصيدة الهمزية : 279.
5 . الفتح المبين في فضائل الخلفاء الراشدين وأهل البيت الطاهرين، باب فضائل اهل البيت. اين كتاب در حاشيه سيره دحلانيه چاپ شده است. ر.ك: نفحات الأزهار: 4 / 117.