بازى با حقايق
از نظر سند هيچ ترديدى در صدور اين حديث وجود ندارد، با اين حال برخى از دشمنان اهل بيت عليهم السلام كوشيده اند تا به رغم نقل اين حديث در كتب معتبر و صحيح نزد اهل سنّت، در سند آن خدشه كنند.
در مواقف آمده است كه سيف الدين آمدى،1 سند حديث منزلت را تمام نمى دانسته است.2
وليكن «سيف الدين آمدى» كسى است كه در منابع اهل سنّت، در شرح حال وى مطالبى حاكى از بى دينى نوشته اند از جمله اين كه «تارك الصلاة» بوده است.3
اما خدشه در سند اين حديث ناممكن است، بدين روى برخى از متعصبين پس از نا اميدى در بحث سندى، در صدد تحريف محتواى آن برآمده اند تا آن جا كه در برخى منابع حديث منزلت اين گونه نقل شده است:
عليٌ مني بمنزلة قارون من موسى;4
جايگاه على نسبت به من جايگاه قارون نسبت به موسى است!
اين گونه تحريفات و تلاش هاى مضحك و حركات مذبوحانه براى كتمان حق، هم از اين واقعيت حكايت دارد كه حديث منزلت از نظر سند و دلالت بسيار محكم و روشن است، و هم نشان گر بغض و كينه برخى نسبت به اهل بيت رسول خدا عليه و عليهم السلاماست; اما اين كارها به نفع حقيقت است و بازگو كننده ناتوانى متعصّبين در انكار حديث منزلت است.
جعل حديث از ديگر اقداماتى است كه در مقابله با عظمت حديث منزلت واقع شده است. از سوى برخى از اهل تسنّن و در پاره اى از منابع آن ها آمده است:
أبو بكر وعمر منّي بمنزلة هارون من موسى.5
جعلى بودن اين حديث به قدرى روشن است كه آنان در كتاب هاى خود به دروغين بودن آن تصريح كرده اند.6
1 . وى از عالمان اصولى است. كتاب وى به الإحكام في أصول الأحكام معروف است و آراء و انظار وى مستند به اين كتاب است.
2 . المواقف: 3 / 618. هم چنين ر.ك: شرح المواقف: 8 / 362 ـ 363; الصواعق المحرقة : 1 / 122.
3 . ميزان الإعتدال: 2 / 259 / ش 3647; لسان الميزان: 3 / 134 / ش 470; تاريخ الإسلام: 46 / 76; سير أعلام النبلاء: 22 / 366.
4 . تاريخ بغداد: 8 / 262; تاريخ مدينة دمشق: 12 / 349; تهذيب الكمال: 5 / 577; تاريخ الإسلام: 10 / 122.
5 . تمهيد الأوائل: 463; الكامل (ابن عدى): 5 / 75; تاريخ بغداد: 11 / 383 / ش 6257; تاريخ مدينة دمشق: 30 / 60 و 206.
6 . ر.ك: العلل المتناهية : 1 / 199 / ش 312; ميزان الإعتدال: 3 / 122 و 171 ـ 172، ذيل شماره 6009 و 390، ذيل شماره 6894; لسان الميزان: 2 / 23; جامع الأحاديث: 1 / 150 / ش 236.