احاديث شأن نزول آيه ولايت و اسناد آن از ديدگاه سيوطى
سيوطى در كتاب درّ المنثور، به 9 روايت و با اسنادى مختلف اشاره كرده است. او در ذيل آيه ولايت مى نويسد:
1 ـ وأخرج الخطيب في المتّفق عن ابن عبّاس قال: تصدّق عليّ بخاتمه وهو راكع، فقال النبي صلّى الله عليه وآله للسائل: من أعطاك هذا الخاتم؟ قال: ذاك الراكع، فأنزل الله (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ).
2 ـ وأخرج عبدالرزاق وعبد بن حميد وابن جرير وأبوالشيخ وابن مردويه عن ابن عبّاس في قوله: (إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَرَسُولُهُ) الآية، قال: نزلت في علي بن أبي طالب.
3 ـ وأخرج الطبراني في الأوسط وابن مردويه عن عمار بن ياسر قال: وقف بعلي سائل وهو راكع في صلاة تطوّع، فنزع خاتمه فأعطاه السائل، فأتى رسول الله صلّى الله عليه وآله فأعلمه ذلك، فنزلت على النبيّ صلّى الله عليه وآله هذه الآية (إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَرَسُولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَهُمْ راكِعُونَ) فقرأها رسول الله صلّى الله عليه وآله على أصحابه ثمّ قال: من كنت مولاه فعلي مولاه اللّهمّ وال من والاه وعاد من عاداه.
4 ـ وأخرج أبو الشيخ وابن مردويه عن علي بن أبي طالب قال: نزلت هذه الآية على رسول الله صلّى الله عليه وآله في بيته: (إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَرَسُولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَهُمْ راكِعُونَ)، فخرج رسول الله صلّى الله عليه وآله، فدخل المسجد وجاء الناس يصلّون بين راكع وساجد وقائم يصلّي، فإذا سائل فقال: يا سائل هل أعطاك أحد شيئاً؟ قال: لا إلاّ ذاك الراكع، لعلي بن أبي طالب، أعطاني خاتمه.
5 ـ وأخرج ابن أبي حاتم وأبو الشيخ وابن عساكر عن سلمة بن كهيل قال: تصدق علي بخاتمه وهو راكع فنزلت: (إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَرَسُولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَهُمْ راكِعُونَ).
6 ـ وأخرج ابن جرير عن مجاهد في قوله (إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَرَسُولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَهُمْ راكِعُونَ) نزلت في علي بن أبي طالب تصدّق وهو راكع.
7 ـ وأخرج ابن جرير عن السدي وعتبة بن أبي حكيم مثله.
8 ـ وأخرج ابن مردويه من طريق الكلبي عن أبي صالح عن ابن عبّاس، قال: أتى عبدالله بن سلام ورهط معه من أهل الكتاب نبي الله صلّى الله عليه وآله عند الظهر فقالوا: يا رسول الله إنّ بيوتنا قاصية، لا نجد من يجالسنا ويخالطنا دون هذا المسجد وإنّ قومنا لما رأونا قد صدّقنا الله ورسوله وتركنا دينهم أظهروا العداوة وأقسموا أن لا يخالطونا ولا يؤاكلونا فشقّ ذلك علينا، فبينا هم يشكون ذلك إلى رسول الله صلّى الله عليه وآله إذا نزلت هذه الآية على رسول الله صلّى الله عليه وآله (إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَرَسُولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَهُمْ راكِعُونَ) ونودي بالصلاة صلاة الظهر، وخرج رسول الله صلّى الله عليه وآله فقال: أعطاك أحد شيئا؟ قال: نعم. قال: من؟ قال: ذاك الرجل القائم، قال: على أى حال أعطاكه؟ قال: وهو راكع، قال: وذاك علي بن أبي طالب فكبّر رسول الله صلّى الله عليه وآله عند ذلك وهو يقول:(وَمَنْ يَتَوَلَّ الله وَرَسُولَهُ وَالَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ الله هُمُ الْغالِبُونَ).
9 ـ وأخرج الطبراني وابن مردويه وأبو نعيم عن أبي رافع قال: دخلت على رسول الله صلّى الله عليه وآله وهو نائم يوحى إليه، فإذا حيّة في جانب البيت، فكرهت أن أبيت عليها فأوقظ النبيّ صلّى الله عليه وآله وخفت أن يكون يوحى إليه، فاضطجعت بين الحيّة وبين النبيّ صلّى الله عليه وآله لئن كان منها سوء كان في دونه، فمكث ساعة فاستيقظ النبي صلّى الله عليه وآله وهو يقول: (إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَرَسُولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَهُمْ راكِعُونَ) الحمد لله الذي أتم لعلي نعمه وهيّأ لعلي بفضل الله إياه;1
درباره آيه «انّما وليكم الله ورسوله…» خطيب در المتّفق از ابن عباس نقل كرده است كه گفت: على عليه السلام در حال ركوع انگشترى را صدقه داد. در آن هنگام پيامبر صلى الله عليه وآله به سائل فرمود: اين انگشتر را چه كسى به تو عطا كرد؟ سائل گفت: آن كه در ركوع است، پس خداوند اين آيه را نازل كرد كه: «انّما وليّكم الله ورسوله…».
عبدالرزاق، عبد بن حميد، ابن جرير، ابوالشيخ و ابن مردويه نيز از ابن عباس درباره آيه «انّما وليّكم الله ورسوله…» آورده اند كه گفت: اين آيه درباره على بن ابى طالب عليه السلام نازل شده است.
طبرانى نيز در المعجم الأوسط و ابن مردويه از عمار ياسر آورده اند كه گفت: سائلى نزد على عليه السلام ايستاد در حالى كه ايشان در ركوعِ نمازِ مستحبى بود، پس انگشتر خويش را بيرون آورد و به وى عطا كرد. رسول خدا صلى الله عليه وآله آمد و ايشان را از اين امر آگاه ساختند و اين آيه بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شد كه: «هماناسرپرست شما خدا و رسول او و مؤمنانى هستند كه نماز را به پا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند». رسول خدا صلى الله عليه وآله آيه را براى اصحابش قرائت كرد و آن گاه فرمود: هر كه من مولا و صاحب اختيار اويم پس على مولا و صاحب اختيار اوست. خداوندا! سرپرست كسى باش كه سرپرستى او را پذيرفته و دشمن كسى باش كه با او دشمنى كند.
ابوالشيخ و ابن مردويه نيز از على بن ابى طالب عليه السلام آورده اند كه فرمود: در خانه، اين آيه بر رسول خدا صلى الله عليه وآله نازل شد: «همانا سرپرست شما خدا و رسول او و مؤمنانى هستند كه …» تا آخر آيه. پس رسول خدا صلى الله عليه وآله از منزل خارج گشته، داخل مسجد شدند در حالى كه مردم نماز مى خواندند و در ركوع و سجود و قيام بودند و سائلى نيز در مسجد بود. آن گاه فرمود: اى سائل، آيا كسى چيزى به تو عطا كرد؟ وى عرض كرد: نه مگر آن ركوع كننده، يعنى على بن ابى طالب عليه السلام كه انگشترش را به من عطا كرد.
ابن ابى حاتم، ابوالشيخ و ابن عساكر از سلمة بن كهيل آورده اند كه گفت: على عليه السلام در حال ركوع انگشترش را تصدّق كرد، سپس اين آيه نازل شد: «انّما وليّكم الله ورسوله…».
ابن جرير نيز درباره آيه «وانّما وليّكم الله ورسوله…» از مجاهد آورده است كه اين آيه در شأن على بن ابى طالب عليه السلام نازل شده است، زيرا ايشان در حال ركوع صدقه دادند.
ابن جرير از سدى و عتبة بن حكيم نيز مثل همين روايت را آورده است.
همچنين ابن مردويه، از طريق كلبى، از ابو صالح، از ابن عباس آورده است كه گفت: عبدالله بن سلام به همراه گروهى از اهل كتاب به هنگام ظهر نزد پيامبر خدا صلى الله عليه وآله آمدند و گفتند: اى رسول خدا! همانا ]اهل[ خانه هاى ما]از ما [دورى مى گزينند و ما غير از اين مسجد كسى را نمى يابيم كه با ما مجالست و معاشرت كند، زيرا وقتى قوم ما ديدند كه خدا و رسولش به ما تصدّق فرموده و ما دين آن ها را ترك كرده ايم، دشمنى خود را آشكار ساخته و قسم خورده اند كه با ما معاشرت نكرده و هم غذا نشوند، پس اين امر بر ما گران آمد. در همان حال كه آن ها ]از وضع خود [نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله شكايت مى كردند اين آيه بر رسول خدا صلى الله عليه وآله نازل شد: «همانا سرپرست شما خدا و رسول او و مؤمنانى هستند كه…» و براى نماز ظهر ندا كردند ]و اذان گفتند [و رسول خدا صلى الله عليه وآله ]براى نماز[ خارج شد و به سائل فرمود: آيا كسى چيزى به تو عطا كرد؟ وى عرضه داشت: آرى. پيامبر فرمود: چه كسى؟ عرضه داشت: آن مرد كه ايستاده. فرمود: در چه حالتى آن را به تو عطا كرد؟ عرض كرد: در حال ركوع و آن على بن ابى طالب عليه السلام بود. پس رسول خدا صلى الله عليه وآله در اين هنگام تكبير گفتند و فرمودند: «و هر كس به خدا و رسول او و مؤمنان پشت كند، پس به درستى كه حزب خداوند پيروز است».
طبرانى، ابن مردويه و ابونعيم از ابورافع2 نقل كرده اند كه گفت: بر رسول خدا صلى الله عليه وآله وارد شدم در حالى كه ايشان خواب بودند و به ايشان وحى مى شد. مارى در گوشه خانه بود، از اين رو دوست نداشتم كه به آن حمله كنم تا مبادا پيامبر صلى الله عليه وآله بيدار شوند. از طرفى ترسيدم كه در حال وحى شدن به ايشان باشد. از اين رو بين مار و پيامبر صلى الله عليه وآله خوابيدم تا اگر ضرر و گزندى از جانب مار بود به پيامبر نرسد. مدتى مكث كردم تا پيامبر صلى الله عليه وآله بيدارشدند در حالى كه مى فرمودند: «همانا صاحب اختيار شما خدا و رسول او و مؤمنانى هستند كه نماز را به پا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند». حمد مخصوص خداست كه نعمت هايش را بر على عليه السلام تمام كرده و به فضل خداوند آن را بر على عليه السلام مهيا ساخت.
مشاهده مى شود كه سيوطى نيز احاديث شأن نزول آيه ولايت را به طرق متعدد مطرح كرده، امّا در سند آن ها خدشه اى نكرده است. در سلسله اسناد اين احاديث، افرادى چون ابوالشيخ، ابن مردويه و ديگران هستند كه اهل تسنّن به آنان بسيار احترام گذارده و به نيكى از آن ها ياد مى كنند. اين افراد همگى از ابن عباس ـ كه مورد اعتماد و وثوق اهل تسنّن است ـ حديث نقل مى كنند. بنابراين برخى از اسانيد اين روايات قطعاً صحيح هستند.
در ادامه به بررسى تفصيلى راويان اين اسناد مى پردازيم.
1 . الدرّ المنثور: 2 / 293 ـ 294.
2 . ابورافع و دو فرزندش بسيار به رسول خدا صلى الله عليه وآله نزديك بودند و به خانه ايشان رفت و آمد داشتند. فرزندان ابورافع عبيدالله و على نيز به جهت همين قرابت، كاتب اميرالمؤمنين عليه السلام بوده اند; ر.ك: رجال النجاشي: 4; الطبقات الكبرى: 7 / 122.