1ـ2ـ پاسخ به شبهه مكّى بودن سوره شورى با صرف نظر از روايات
باتوجه به روايات مختلفى كه درباره آيه مودّت وارد شده است، روشن شد كه هرچند بيشتر آيات سوره شورى مكّى هستند، امّا اين آيه مدنى است، و بحث درباره دلالت آيه مودّت با صرف نظر از روايات نيز روشن خواهد ساخت كه اين آيه در شأن اميرالمؤمنين، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين عليهم السلام نازل شده است. براى رسيدن به اين حقيقت، بايد ثابت شود كه مراد از «قربى» در آيه، خويشاوندان پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم هستند و خطاب آيه شريفه به مسلمانان است.
براى اثبات اين كه منظور از «قربى» فرزندان رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم مى باشندچنان كه تعدادى از عالمان سنى و شارحان كتاب بخارى به اين نكته اذعان دارند; از جمله كرمانى كه در كتاب الكواكب الدراري في شرح البخاري1 به اين حقيقت تصريح كرده استبهترين دليل تبادر اين معنا در خويشاوندان پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم است.
عينى در عمدة القاري في شرح البخاري و در شرح حديث طاووس مى نويسد:
حاصل كلام ابن عباس: إنّ جميع قريش أقارب النبي صلّى الله عليه وآله وسلّم، وليس المراد من الآية بنوهاشم ونحوهم، كما يتبادر الذهن إلى قول سعيد بن جبير;2
حاصل كلام ابن عباس آن است كه همه قريش، نزديكان پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم هستند و مراد از ]قربى در[ آيه، بنو هاشم و امثال ايشان نيستند، چنان كه از گفته سعيد بن جبير چنين مطلبى به ذهن متبادر مى شود.
پيشتر روايت طاووس از ابن عباس مطرح شد. در اين روايت، سعيد بن جبير آل محمّد صلّى الله عليه وآله وسلّم را مصداق «قربى» معرفى كرده بود. از نظر شارح صحيح بخارى نيز آن چه سعيد بن جبير گفته همان است كه از آيه به ذهن تبادر مى كند و همين تبادر بهترين قرينه است براى آن كه مراد از «قربى» در آيه شريفه، خويشاوندان پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم هستند.
هم چنين سياق آيات بهترين قرينه است براى اين كه خطاب آيه شريفه به مسلمانان است. خداوند سبحان مى فرمايد:
(تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَهُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الكَبِيرُ * ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً إِنَّ اللهَ غَفُورٌ شَكُور * أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَأْ اللهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ* وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنْ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ * وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَالْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ);3
ستمكاران را مى بينى، در حالى كه از آن چه به دست آورده اند بيمناكند، و حال آن كه (عذاب) بر آنان واقع مى شود; و كسانى كه ايمان آورده و عمل شايسته انجام داده اند، در بوستان هاى بهشت اند و تنها براى آنان آن چه را كه بخواهند نزد پروردگارشان آماده است و فقط اين فضيلت بزرگ است. اين همان چيزى است كه خدا بندگان مؤمن و نيك كردارش را بدان مژده مى دهد. بگو «از شما هيچ پاداشى بر اين رسالتم نمى طلبم، جز دوستى در مورد نزديكان» و هركس نيكى را به دست آورد، براى او در نيكى مى افزاييم. به راستى كه خدا بسيار آمرزنده و بسى سپاسگزار است. بلكه مى گويند: «بر خدا دروغ بسته است؟!» و اگر خدا بخواهد بر دل تو مهر مى نهد. خدا باطل را نابود مى كند و حق را با كلماتش تثبيت مى كند، چرا كه او به اسرار درون سينه ها داناست. و او كسى است كه توبه را از بندگانش مى پذيرد و از بدى ها درمى گذرد و آن چه را انجام مى دهد مى داند و دعاى مؤمنان نيك كردار را مى پذيرد و از فضل خود بر آنان افزوده و بر كافران عذابى شديد است.
بنابراين از سياق آيات روشن مى شود كه خطاب خداوند در آيه مودّت به مسلمانان است; زيرا خداوند خطاب خويش را با بشارت و مژده به مؤمنان آغاز مى كند و پيش از سخن گفتن درباره مودّت قربى مى فرمايد: «اين همان چيزى است كه خداوند بندگان مؤمن و نيك كردارش را بدان مژده مى دهد».
ممكن است گفته شود خداوند در آيه بعدى از كسانى سخن مى گويد كه بر خدا دروغ بسته اند و مراد از كسانى كه به خدا دروغ مى بندند مشركان هستند; پس مخاطب آيات نيز مشركان خواهند بود. اما بايد دانست كه منظور از افترا زنندگان به خدا، مسلمانان ظاهرى يعنى منافقان هستند نه مشركان، چرا كه خداوند در آيه پس از آن، با يادآورىِ آگاهىِ خويش از اسرار نهان، از پذيرش توبه بندگان خطاكارش سخن مى گويد و مى فرمايد: «و او كسى است كه توبه را از بندگانش مى پذيرد و از بدى ها درمى گذرد و آن چه را انجام مى دهيد مى داند». روشن است كه توبه در قرآن كريم تنها درباره گنه كاران و خطاكاران از مسلمان به كار مى رود و به تصريح خداوند توبه مشركان پذيرفته نيست.
اشكال ديگرى كه ممكن است بر اين قول وارد سازند آن است كه بگويند در مكّه منافقى در ميان مسلمانان نبوده است. پس مخاطب خداوند در اين آيات مسلمانان نخواهند بود.
در پاسخ اين اشكال نيز مى گوييم وجود و حضور منافقان در مكّه امرى مسلّم و انكارناپذير است و براى روشن شدن مطلب كافى است كه به آراء مفسّران در ذيل آيات سوره هاى «منافقون» و «مدّثّر» مراجعه شود. سوره مدّثّر به اتّفاق همه اهل فن مكّى است و در آن مطالب بسيارى درباره منافقان آمده است. به همين روى مفسّران اهل سنت براى فرار از تعيين مصداقِ منافق در مكّه، دست به تأويل آيات برده و در اين راه دچار اضطراب فراوانى شده اند كه در اين جا مجال پرداختن به اين موضوع نيست.
در نتيجه مراد از «قربى»به قرينه تبادرخويشاوندان پيامبرند و خطاب آيهبه قرينه سياقمسلمانان هستند. براين اساس، مودّت خويشاوندان پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم بر همه مسلمانان واجب است. امّا خداوند مسلمانان را به مودّت كداميك از خويشاوندان پيامبر امر كرده است؟ آيا مسلمانان به مودّت عموها و عموزادگان پيامبر امر شده اند؟!
مسلّماً پاسخ اين سؤال منفى است; زيرا مودّت برخى از عموهاى پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم كه مشرك بودند بى معنا و امر به مودّت آنان محال است و اگر گفته شود عموها و عموزادگان مؤمن پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم مورد نظرند، بايد دانست كه به هنگام نزول اين آيه و پس از آن، هيچ يك از ايشان در مكّه جايگاه قابل توجهى نداشته اند. پس مراد از «قربى» در آيه مسلّماً حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام است; چرا كه مشركان از او خشمگين و با او دشمن بودند و منافقان نسبت به او حسادت و با او دشمنى مى كردند و تنها مؤمنان بودند كه اميرالمؤمنين عليه السلام را دوست داشته و به ايشان مودّت مى كردند. دو واژه «مودّت» و «يقترف» از اين حقيقت حكايت دارند، يعنى خداوند به مؤمنان نيك كردار بشارت مى دهد، همانانى كه مودّت اميرالمؤمنين عليه السلام را داشته و بدين وسيله نيكى را به دست آورده اند.
پس حتى اگر بپذيريم كه آيه مودّت در مكّه نازل شده است، باز هم مصداق قربى كسى نخواهد بود جز اميرالمؤمنين عليه السلام. و اگر «قربى» در مكّه تنها يك مصداق داشته است، پس از ازدواج اميرالمؤمنين عليه السلام با حضرت فاطمه سلام الله عليها و تولّد حسنين عليهما السلام، اين بزرگواران نيز از مصاديق قربى شده اند، چنان كه وقتى در مدينه از حضرت رسول اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم درباره مراد از «قربى» در آيه سؤال كردند، حضرتش در پاسخ فرمودند: «علي و فاطمة و الحسن والحسين عليهم السلام». پس از آن نيز فرزندان معصوم حضرت امام حسين عليه السلام قطعاً مصاديق واقعىِ نزديكان پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و مراد خداوند از «قربى» در آيه شريفه هستند.
1. صحيح البخاري بشرح الكرماني: 18 / 80 .
2. عمدة القاري شرح صحيح البخاري: 19 / 157.
3. سوره شورى: آيه 2226.