مودّت مردم، مستلزم وجوب اطاعت
پيشتر در پاسخ به شبهات مخالفان بيان كرديم كه چه «إلاّ» در (إِلاَّ الْمَوَدَّةَ في الْقُرْبى) استثناى متصل باشد و يا استثناى منقطع، در هر دو صورت آيه به روشنى بر وجوب مودّت اهل بيت عليهم السلام دلالت دارد; يعنى اگر مودّت اجر رسالت باشد، وجوبش آشكار است و اگر اجر رسالت نباشد و درخواست شخص پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم باشد، بازهم واجب خواهد بود. اما براى روشن شدن رابطه مودّت و وجوب اطاعت، ابتدا بايد معناى مودّت مشخص گردد.
برخى «مودّت» را به «محبت» معنا مى كنند و اين دو واژه را مرادف مى دانند; امّا عده اى ديگر از واژه پژوهان و اصوليان، قائل به ترادف ميان واژه ها نيستند و كتب فروق اللغات نيز بر همين اساس گردآورى شده اند.
باتوجه به عنايات و ظرايفى كه در به كارگيرى واژه هابه ويژه در كتاب و سنتوجود دارد، به نظر مى رسد واژه «مودّت» با واژه «محبت» مرادف نيستند و مراد از مودّت، صرفِ محبت و محبتِ صرف نيست. براى روشن شدن اين مطلب به بررسى موارد استعمال واژه مودّت در قرآن مى پردازيم. خداى تعالى در سوره مبارك ممتحنه، خطاب به مؤمنان مى فرمايد:
(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ … وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ);1
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، دشمن من و خود را اولياء خويش نگيريد كه با آن ها به مودّت برخورد كنيد… و هركس از شما به آنان مودّت نمايد، به تحقيق از راه راست گمراه شده است.
مواجه شدن با دشمنان خدا از روى مودّت، دو نتيجه در بردارد: نخست اين است كه برخورد از روى مودّت با دشمنان خدا برابر است با پذيرش ولايت آنان و نتيجه ديگر گمراه شدن از راه راست الاهى است. پس مودّت فراتر از محبتِ صرف است، زيرا صرف دوستى و محبت داشتن به يك نفر، لزوماً به جهت ولىّ قرار دادن او نبوده و منجر به گمراهى از راه راست نيز خواهد شد. بنابراين در «مودّت» نوعى رابطه ولايتى همراه با تعهد و التزام وجود دارد و «مودّت»، محبتى است كه نوعى تعهد، التزام و پذيرش ولايت را در پى دارد.
خداى تعالى در آيه اى ديگر مى فرمايد:
(وَقالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ أَوْثانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْض وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا وَمَأْواكُمُ النّارُ وَما لَكُمْ مِنْ ناصِرينَ);2
و گفت شما بت هايىكه غير خدايندرا به پرستش گرفتيد تا در زندگى دنيا مايه مودّت ميان شما باشند; سپس در روز قيامت برخى از شما برخى ديگر را تكفير و برخى، برخى ديگر را لعنت مى كند و جايگاه شما آتش است و دست هيچ يارى كننده اى نخواهيد داشت.
در اين آيه نيز اتّخاذ بت براى پرستش در دنيا دست مايه مودّت ميان كافران معرّفى شده است و همين مودّت در روز قيامت به انكار و لعن يكديگر تبديل خواهد شد. از همين تكفير و لعن كافران در روز قيامت استفاده مى شود كه در معناى مودّت نوعى اعتقاد و التزام نهفته است و اگر مودّت، صِرف محبت بود، بايد در قيامت به بغض تبديل مى شد، زيرا ضدّ محبت بغض است، نه كفر.
شاهد ديگرى بر اين كه مودّت اخصّ از محبت است، آيه 21 سوره روم است. خداى تعالى در اين آيه مى فرمايد:
(وَمِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ َلآيات لِقَوْم يَتَفَكَّرُونَ);
و از نشانه هاى خدا اين است كه همسرانى از خودتان براى شما آفريد تا بدان ها آرامش يابيد، و در ميان شما مودّت و رحمتى قرار داد. قطعاً در آن نشانه هايى است براى گروهى كه تفكر مى كنند.
انسان با اندكى تأمل در رابطه ميان زن و شوهر، تصديق مى كند كه اين ارتباط بسيار شگفت انگيز و فراتر از محبتِ صرف است. پيوند زناشويى به قدرى شگفت انگيز است كه خداوند، عقلا و متفكران را به تأمل درباره آن ترغيب مى كند. أُنس ميان زن و شوهر محبتى است همراه با وفادارى، اميد و التزام طرفينى. زن و شوهر هر يك نسبت به همسر خويش نوعى پايبندى، تعهد و احساس وظيفه دارند و ارتباط زناشويى مسئوليت آور است; از اين رو خداوند از اين ارتباط و انس، به مودّت تعبير مى كند. در نتيجه روشن است كه از ديدگاه قرآن، «مودّت» با «محبت» مرادف نيست، بلكه اخصّ از آن است.
حضرت رسول اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم نيز از مسلمانان نسبت به اهل بيت خويش عليه و عليهم السلام چيزى فراتر از محبت صرف مى خواهد. شاهد اين ادّعا تعهدى است كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم از انصار براى حمايت اهل بيتش گرفته است. براساس روايات متعدد، يكى از عهدهاى پيامبر با انصار اين بود كه آنان همان سان كه از همسر و فرزندان خويش محافظت مى كنند، به همان گونه از اهل بيت رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم نيز دفاع و حمايت كنند. بدين روى حضرت زهرا سلام الله عليها در جريان غصب خلافت و غصب فدك، به جهت عدم حمايت انصار از ايشان آنان را سرزنش فرمودند.3
اخصّ بودن «مودّت» از محبت، با توجه به آيه مودّت نيز روشن است، زيرا اگر استثناء در آيه، استثناء متصل باشد، مودّت اهل بيت عليهم السلام اجر رسالت خواهد بود; از اين رو بايد ميان رسالت پيامبر و اجر آن تناسب و تساوى باشد; زيرا اگر ميان يك شىء با ما به ازاء و مقابل آن تساوى و تناسب نباشد، هرگز عنوان اجر بر آن صدق نمى كند. بنابراين با ملاحظه عظمت رسالت خاتم الأنبياء صلّى الله عليه وآله وسلّم نزد خداوند مى توان به عظمت اجر آن نيز پى برد. از آن جا كه رسالت پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم هدايت مردم به سوى خداوند است، ما به ازاء آن در پيش گرفتن راهى به سوى خداوند از سوى بندگان خواهد بود و اين امر تنها با مودّت اهل بيت عليهم السلام محقّق مى شود.
پس مودّت اهل بيت عليهم السلام محبت صرف نيست، بلكه ايجاد نوعى ارتباط ولايى با اهل بيت عليهم السلام است كه موجب هدايت بندگان به سوى خداوند مى شود.
هم چنين اگر استثناء در آيه را استثناء منقطع بدانيم، باز هم مودّت اهل بيت عليهم السلام مابه ازاء رسالت خواهد بود; زيرا براساس روايات، اين آيه در پاسخ مسلمانانى نازل شده كه قصد داشتند در مقابل زحمات پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم و هدايت آنان، مالى به ايشان ببخشند و از آن حضرت قدردانى كنند، امابنابر قول به منقطع بودن استثناء در آيهپيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم اين كار را از آنان نپذيرفت و اجرى نطلبيد، اما از ايشان خواست كه نسبت به اهل بيتشان عليهم السلام مودّت داشته باشند. واجب كردن مودّت براى مسلمانان در اين مقامبا اين كه طلب چنين چيزى همواره ممكن بودبه روشنى دلالت دارد كه مودّت اهل بيت عليهم السلام از مهم ترين و اساسى ترين امور در نزد خدا و رسول او بوده است. پس مراد از مودّت، صرف محبت نيست، بلكه محبتى است كه انقياد و فرمانبردارى در پى دارد، چنان كه خداى تعالى در سوره نساء مى فرمايد:
(قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللهُ);4
بگو اگر خدا را دوست مى داريد، پس از من تبعيت كنيد تا خدا دوستتان بدارد.
بنابراين دوستى و محبت نسبت به خدا و اولياء الاهى لزوماً همراه با تبعيّت و اطاعت مطلق از ايشان است و معناى امامت و ولايت نيز چيزى جز تبعيّت و اطاعت نيست. پس لزوم مودّت اهل بيت عليهم السلام مستلزم وجوب تبعيّت از ايشان و مثبت امامت و ولايت آن بزرگواران است.
علامه حلّى در اين باره مى فرمايد:
الرابعة: قوله تعالى: (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى) … ووجوب المودّة، يستلزم وجوب الطاعة;5
دليل چهارم آيه (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى)… و وجوب مودّت مستلزم وجوب اطاعت است.
ايشان در جاى ديگر مى نويسد:
البرهان السّابع: قوله تعالى: (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ في الْقُرْبى)… وغير عليّ عليه السّلام من الصحابة الثلاثة لا تجب مودّته، فيكون عليّ عليه السّلام أفضل، فيكون هو الإمام، لأنّ مخالفته تنافي المودّة. وامتثال أوامره يكون مودّة، فيكون واجب الطاعة، وهو معنى الإمامة;6
برهان هفتم: آيه (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى) است… و غير از على عليه السلام مودّت هيچ يك از صحابه و آن سه نفر واجب نيست. پس على عليه السلام افضل است، از اين رو او امام خواهد بود و از آن جهت كه مخالفت با او منافىِ مودّت است و مودّت او با امتثال اوامرش تحقق مى يابد، او واجب الإطاعه است و اين همان معناى امامت است.
1. سوره ممتحنه: آيه 1.
2. سوره عنكبوت: آيه 25.
3. ر.ك: دلائل الإمامة: 109129; شرح نهج البلاغة: 16 / 210237; مناقب علي بن أبي طالب عليه السلام وما نزل من القرآن في علي عليه السلام: 201204 / ش 284.
4. سوره آل عمران: آيه 31.
5. نهج الحق وكشف الصّدق: 175.
6. منهاج الكرامة: 122.