محمّد بن عبدالله بن سليمان حضرمى
محمّد بن عبدالله بن سليمان حضرمى، معروف به «مطيّن» و متوفّاى 297 هجرى است.
دارقطنى درباره او مى نويسد: ثقة جبل.
خليلى مى گويد: ثقة حافظ.
ذهبى نيز در شرح حال او آورده است: الشيخ الحافظ الصادق، محدّث الكوفة.1
تضعيف حرب بن حسن طحّان و حسين أشقر
دو راوى ديگر، يعنى حرب بن حسن طحّان و حسين اشقر تضعيف شده اند. سيوطى حديثى را از برخى عالمان حديث به مانند ابن منذر، ابن ابى حاتم، طبرانى و ابن مردويه روايت كرده و سند آن را ضعيف دانسته است.2آلوسى نيز به تبع سيوطى آن را ضعيف شمرده است.3 پيش از اين دو نيز هيثمى، ابن كثير و ابن حجر عسقلانى سند حديث را ضعيف معرفى كرده بودند. در سند اين حديث حرب بن حسن طحّان و حسين اشقر قرار دارند. ابن ابى حاتم مى نويسد:
حدثنا رجل سمّاه، حدثنا حسين الأشقر، عن قيس، عن الأعمش عن سعيد بن جبير.4
ابن كثير درباره سند اين روايت مى نويسد:
وهذا إسناد ضعيف، فيه مبهم لا يعرف، عن شيخ شيعي مخترق وهو حسين الأشقر، ولايقبل خبره;5
سند اين روايت ضعيف است و در آن شخص مبهم و ناشناخته اى قرار دارد كه از شيخ شيعى و داغ، يعنى حسين اشقر نقل مى كند.
هيثمى نيز درباره آن دو مى نويسد:
رواه الطبراني من رواية حرب بن الحسن الطحّان، عن حسين الأشقر، عن قيس بن الربيع، وقد وثّقوا كلّهم وضعّفهم جماعة;6
طبرانى آن را از روايت حرب بن حسن طحان، از حسين الأشقر، از قيس بن ربيع نقل مى كند كه همه آن ها توثيق شده اند، ولى عده اى آنان را تضعيف كرده اند.
ابن حجر عسقلانى نيز پيرامون اين حديث مى گويد:
وهذا الذي جزم به سعيد بن جبير، قد جاء عنه من روايته عن ابن عبّاس مرفوعاً، فأخرج الطبري وابن أبي حاتم من طريق قيس بن الربيع، عن الأعمش، عن سعيد بن جبير، عن ابن عبّاس، قال: لمّا نزلت قالوا: يا رسول الله من قرابتك الذين وجبت علينا مودّتهم؟ الحديث وإسناده ضعيف… . وقد جزم بهذا التفسير جماعة من المفسّرين، واستندوا إلى ما ذكرته عن ابن عبّاس من الطبراني وابن أبي حاتم، وإسناده واه، فيه ضعيف ورافضي;7
طبرانى و ابن ابى حاتم آن را از طريق قيس بن ربيع، از اعمش، از سعيد بن جبير، از ابن عباس آورده اند كه گفت: وقتى آيه مودّت نازل شد، به پيامبر عرضه داشتند: اى رسول خدا، خويشاوندان شما كه مودّتشان بر ما واجب گشته چه كسانى هستند؟ سند روايت ضعيف است… . گروهى از مفسّران به اين تفسير جزم پيدا كرده و آن را به آن چه طبرانى و ابن ابى حاتم از ابن عباس ذكر مى كنند مستند مى سازند، در حالى كه اسناد آن واهى است و در سند آن شخص ضعيف و رافضى وجود دارد.
ابن حجر در الكاف الشاف في تخريج أحاديث الكشّاف كه در حاشيه تفسير الكشّاف چاپ شده است مى نويسد:
أخرجه الطبراني وابن أبي حاتم والحاكم في مناقب الشافعي، من رواية حسين الأشقر، عن قيس بن الربيع، عن الأعمش، عن سعيد بن جبير، عن ابن عباس. و حسين ضعيف ساقط;8
طبرانى، ابن ابى حاتم و حاكم در مناقب شافعى آن را از حسين اشقر، از قيس بن ربيع، از اعمش، از سعيد بن جبير، از ابن عباس نقل كرده اند و حسين اشقر ضعيف و ساقط است.
قسطلانى نيز به تبع ابن كثير مى گويد:
وأمّا حديث ابن عبّاس أيضاً عند ابن أبي حاتم، قال: لمّا نزلت هذه الآية (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى)، قالوا: يا رسول الله من هؤلاء الذين أمر الله بمودّتهم؟ قال: «فاطمة و ولدها عليهم السلام»، فقال ابن كثير: إسناده ضعيف، فيه متّهم9 لا يعرف إلاّ عن شيخ شيعي مخترق، وهو حسين الأشقر;10
اما حديث ابن عباس نيز نزد ابن ابى حاتم است كه گفت: وقتى آيه مودّت نازل شد، عرضه داشتند: اى رسول خدا، آنان كه خداوند به مودّتشان امر كرده چه كسانى هستند؟
پيامبر فرمود: «فاطمه و فرزندانش عليهم السلام». ابن كثير گويد: اسناد آن ضعيف است و در آن شخصى متهم است كه شناخته نمى شود مگر از سوى شيخ شيعى داغ، يعنى حسين اشقر.
در ادامه به بررسى احوالات اين دو راوى; يعنى حرب بن حسن طحّان و حسين اشقر مى پردازيم تا در پرتو نظرات عالمان بزرگ جرح و تعديل، ميزان اعتبار تضعيفات برخى عالمان متعصّب اهل تسنن نمايان گردد.
1. سير أعلام النبلاء: 14 / 4142 / ش 15; تذكرة الحفّاظ: 2 / 626 / ش 10682; ميزان الإعتدال: 3 / 607 / ش 7801; تاريخ الإسلام: 22/ 274 / ش 4; الوافي بالوفيات: 3/ 276.
2. الدرّالمنثور: 6 / 7.
3. تفسير الآلوسي: 25 / 31.
4. تفسير ابن أبي حاتم: 10 / 3277 / ح 18476.
5. تفسير ابن كثير: 4 / 122.
6. مجمع الزوائد: 7 / 103.
7. فتح الباري: 8 / 433.
8. الكاف الشاف في تخريج أحاديث الكشّاف: 4 / 220.
9. در بسيارى از منابع «مبهم» آمده است كه با سياق كلام سازگارتر است. البته از اين گونه تصرفات در كتاب تفسير ابن كثير بسيار مشاهده مى شود.
10. ارشاد الساري لشرح صحيح البخاري (شرح القسطلاني): 7 / 331 / ش 4818.