بررسى اعتبار سند دوم خطيب بغدادى
ابوالقاسم عبيدالله بن احمد بغدادى
خطيب بغدادى در اين طريق، حديث را از ابوالقاسم عبيدالله بن احمد بغدادى معروف به أزهرى روايت مى كند. وى متوفّاى سال 435 هجرى است. خطيب بغدادى در شرح حال او مى نويسد:
كان أحد المكثرين من الحديث، كتابة وسماعاً، ومن المعنيين به، والجامعين له، مع صدق وأمانة، وصحة واستقامة، وسلامة مذهب، وحسن معتقد، ودوام درس للقرآن. سمعنا منه المصنّفات الكبار، والكتب الطوال;1
او كسى بود كه احاديث فراوانى را شنيد و نگاشت و در جمع آورى، تشخيص و تعيين احاديث نقش آفريد. وى با راستى، استوارى، سلامت در مذهب و اعتقادى نيكو، تداوم در تدريس قرآن داشت. از او روايت هاى مصنفات عالمان بزرگ و كتاب هايى قطور را شنيده ايم.
أبوالحسين محمّد بن عبدالله بن أخي ميمي
أزهرى از أبوالحسين محمّد بن عبدالله دقاق، معروف به ابن أخى ميمى روايت مى كند. وى متوفّاى سال 390 هجرى است. خطيب او را توثيق كرده و در شرح حالش مى نويسد:
كان ثقة مأموناً، ديّناً فاضلاً;2
او مورد اعتماد، امين، ديندار و فاضل بود.
ذهبى نيز مى گويد:
الشيخ الصدوق، المسند… ، أحد الثقات;3
شيخ راست گو، مورد اعتماد و… يكى از ثقات است.
أحمد بن عبدالله (ابن نيرى)
محمّد بن عبدالله از احمد بن عبدالله معروف به ابن نيرى روايت مى كند. ابن نيرى متوفّاى سال 320 هجرى است. خطيب او را ثقه دانسته است. وى مى نويسد:
روى عنه… ، حدثني الحسن بن أبي طالب: أنّ يوسف القواس ذكره في جملة شيوخه الثقات;4
از وى افرادى روايت كرده اند … حسن بن أبى طالب براى من نقل كرد كه همانا يوسف قواس وى را در زمره اساتيد راست گوى خود نام برده است.
ابن كثير نيز وى را راست گو معرفى كرده، مى نويسد:
حبشون الخلال وأحمد بن عبدالله بن أحمد النيري وهما صدوقان;5
حبشون خلال و احمد بن عبدالله بن احمد نيرى، هر دو راست گو هستند.
على بن سعيد
على بن سعيد از ديگر راويان اين سند است. البته از اين راوى سند دوم با سند نخست مشترك است و پيشتر شرح حال ابن سعيد و مابقى رجال بررسى شد. بنابراين سند دوم روايت خطيب بغدادى نيز بدون اشكال بوده و قابل استناد است. افزون بر آن كه خود خطيب بغدادى نيز اين حديث را صحيح مى داند; زيرا وى درباره سند آن سخنى نگفته و سكوت وى از طعن در سندى و بيان سندى ديگر نشان گر مقبول بودن حديث نزد خطيب بغدادى و اعتقاد و تأكيد او بر اين حديث است. از سوى ديگر خطيب بغدادى از عالمان موجّه و مورد اعتماد سنيان به شمار مى رود و ذهبى در شرح حال وى تعابير بلندى به كار برده است. وى در سير أعلام النبلاء درباره خطيب بغدادى مى نويسد:
الخطيب، الإمام الأوحد، العلامة المفتي، الحافظ الناقد، محدّث الوقت أبوبكر، أحمد… ، صاحب التصانيف، وخاتمة الحفّاظ… ، وكتب الكثير، وتقدّم في هذا الشأن، وبذر الأقران، وجمع وصنّف وصحّح، وعلّل وجرّح، وعدّل وأرّخ وأوضح، وصار أحفظ أهل عصره على الإطلاق;6
خطيب، پيشواى يگانه، علامه صاحب فتوا، حافظ ناقد، محدث زمان خود و خاتم حفاظ بود… بسيار نوشت و در اين ويژگى بر ديگران تقدم يافت و از معاصرانش پيش افتاد و به جمع آورى، تصنيف، تصحيح، توضيح، جرح و تعديل، تاريخ نگارى و آشكارسازى پرداخت و به طور مطلق احفظ اهل زمانش شد.
ذهبى سپس به صورت مبسوط، به مدح ساير عالمان درباره خطيب مى پردازد.7
1. تاريخ بغداد: 10 / 383384 / ش 5559 . هم چنين ر.ك: الأنساب (سمعانى): 3 / 329.
2. تاريخ بغداد: 3 / 89 / ش 1084. هم چنين ر.ك: البداية والنهاية: 11 / 375.
3. سير أعلام النبلاء: 16 / 564 / ش 416.
4. تاريخ بغداد: 4 / 449 / ش 2246.
5. البداية والنهاية: 5 / 233. هم چنين ر.ك: تاريخ الإسلام: 23 / 596 .
6. سير أعلام النبلاء: 18 / 270 / ش 137.
7. همان: 18 / 275297.