آيه تبليغ
در آخرين سوره اى كه در واپسين روزهاى عمر شريف حضرت خاتم الأنبياء صلّى الله عليه وآله وسلّم بر ايشان نازل شد، يعنى سوره مبارك مائده، آيه اى وجود دارد كه به آيه «تبليغ» معروف است. خداى تعالى در اين آيه خطاب به رسول خويش مى فرمايد:
(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ);1
اى رسول، آن چه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده برسان و اگر چنين نكنى، رسالت او را نرسانده اى و خداوند تو را از مردم حفظ مى كند. به راستى كه خداوند گروه كافران را هدايت نمى كند.
خداوند در اين آيه، آخرين پيامبر خويش را به عنوان «رسول» مورد خطاب قرار مى دهد و عنوان «نبى» را در اين خطاب به كار نمى برد. از آن جا كه تمام افعال خداى تعالى حكيمانه است، قطعاً در به كارگيرى الفاظ و عناوين در كلام الاهى نيز حكمت هايى وجود دارد. به نظر مى رسد تعبير «رسول» در اين آيه جهت يادآورىِ وظيفه تبليغى پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم است، زيرا به نصّ قرآن كريم وظيفه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم رساندن اوامر و نواهى الاهى است، آن جا كه خداى تعالى مى فرمايد:
(ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ);2
بر عهده رسول جز رساندن ]اوامر و نواهى الاهى[ نيست.
براساس اين آيه شريفه، آن چه پيامبر موظف به ابلاغ آن است، امرى است كه پيشتر از سوى خداوند سبحان بر ايشان نازل شده است. اهميت اين امر به قدرى است كه خداوند آن را معادل رسالت آخرين فرستاده خويش معرفى مى كند و اتمام و پذيرش تلاش بيست و سه ساله پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم را منوط به ابلاغ آن مى داند.
محتواى امر و پيام الاهى نيز چيزى است كه موجب خشم منافقان پيرامون رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم گشته و بيم فتنه مى رود; به همين روى خداوند متعال به پيامبرش وعده مى دهد كه او را از هر گزندى حفظ خواهد كرد تا او بدون اضطراب، فرمان خدا را به مردم برساند.3
براساس روايات فراوان موجود در كتب عامه، آيه شريفه تبليغ پيش از غدير خم و درباره اميرالمؤمنين عليه السلام نازل شده است.4
1. سوره مائده: آيه 67.
2. اين آيه شريفه با همين عبارت و مضمون در چند جاى قرآن آمده است. ر.ك: سوره مائده: آيه 99، سوره نور:آيه 54 ، سوره عنكبوت:آيه 18، سوره نحل:آيه 35،سوره يس:آيه 17 و سوره شورى:آيه 48.
3. براساس منابع روايى شيعه، منافقان پس از اعلان ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير خم به پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم توهين كردند و هم قسم شدند كه آن را نپذيرند و حتى تصميم به قتل رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم گرفتند!
عياشى در تفسير خود، پس از نقل روايتى طولانى درباره گفتگوى «منافقان قريش» و توهين و جسارت آنان به رسول اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم ، روايت ديگرى را از ابان بن تغلب نقل مى كند. در اين روايت آمده است:
«قال أبان بن تغلب: لمّا نصب رسول الله عليّاً يوم غدير خم فقال: «من كنت مولاه فعليّ مولاه»، فهم رجلان من قريش رؤسهما وقالا: والله لا نسلم له ما قال أبداً. فأخبر النبي عليه وآله السلام فسألهما عمّا قالا، فكذبا وحلفا بالله ما قالا شيئاً، فنزل جبرئيل على رسول الله عليه وآله السلام (يَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا) الآية. قال أبوعبدالله عليه السّلام: لقد توليّا وماتابا»; تفسير العياشى: 2 / 100 / ح 91.
در تفسير قمى نيز از حضرت امام باقر عليه السلام نقل شده است:
«وقوله (يَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَلَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ) قال: نزل في الذين تحالفوا في الكعبة ألا يردوا هذا الأمر في بني هاشم، فهي كلمة الكفر، ثمّ قعدوالرسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم في العقبة وهمّوا بقتله، وهو قوله: (وَهَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا)»; تفسير القمى: 1 / 301، 144 و 175 و 2 / 358.
بنابراين، در روز غدير بيم آن مى رفت كه منافقان فتنه انگيزى كنند و با قتل پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم، مانع از ابلاغ رسالت آن حضرت شوند. آنان همين قصد را داشتند، اما خداى تعالى به پيامبرش وعده داد كه او را از فتنه و گزند منافقان حفظ خواهد كرد تا حضرتش بدون نگرانى و اضطراب، امر الاهى را به مردم برساند.
4. در مباحث آينده به صورت مفصل به اين مطلب خواهيم پرداخت.