2 . تعيين اوصياء پيامبران پيشين توسط پروردگار
مسلّم است كه تمام انبياء الاهى، وصى يا اوصيائى داشته اند. اوصياء پيامبران پيشين از سوى خود ايشان به مردم معرفى مى شدند و هيچ شاهدى در تاريخ وجود ندارد كه اُمّت ها در تعيين و نصب وصىِّ پيامبران دخالتى داشته اند. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نيز از اين قاعده مستثنى نيست. ابوسعيد خدرى از سلمان نقل مى كند كه به پيامبر عرضه داشت:
يا رسول الله، إنّ لكلّ نبيّ وصيّاً، فمن وصيّك؟1
اى رسول خدا، هر پيامبرى وصيّى دارد; پس وصىّ شما كيست؟
بر اساس اين حديث، وجود وصىّ براى هر پيامبرى مسلّم بوده است. هم چنين از نظر صحابه ـ آن هم صحابى اى چون سلمان ـ روشن بوده كه وصىّ رسول خدا صلى الله عليه وآله بايد از سوى خود ايشان معرفى شود.
از ابوالطفيل نقل شده است:
خطب الحسن بن علي بن أبي طالب، فحمد الله وأثنى عليه وذكر أمير المؤمنين عليّاً رضي الله عنه خاتم الأوصياء ووصيّ خاتم الأنبياء;2
]حضرت امام[ حسن بن على بن أبى طالب در ضمن خطبه خود خدا را حمد و ثنا كرد و از اميرالمؤمنين على عليه السلام به عنوان خاتم اوصياء و وصىّ خاتم پيامبران ياد كرد.
اين حديث توسط احمد، بزّار و ديگر محدّثان بزرگ و مورد قبول اهل تسنّن روايت شده و بنابر قول حافظ هيثمى، سند آن «حسن» و معتبر است.3
بر اساس اين حديث هم، وجود وصىّ براى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بديهى است. هم چنين از حديث استفاده مى شود كه وصىّ رسول خدا صلى الله عليه وآله كسى است كه توسط خود ايشان معرفى شده است; زيرا روشن است كه مردم هيچ نقشى در تعيين اميرالمؤمنين على عليه السلام به عنوان وصىّ رسول خدا صلى الله عليه وآله نداشته اند.
انس نيز چنين روايت مى كند:
قال رسول الله صلى الله عليه وآله: يا أنس، أوّل من يدخل عليك من هذا الباب أمير المؤمنين وسيّد المسلمين وقائد الغرّ المحجلين وخاتم الوصيّين;4
رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: اى أنس! نخستين كسى كه از اين در بر تو وارد مى شود، فرمانرواى مؤمنان، آقا و سرور مسلمانان، پيشواى بزرگواران، روسفيد و خاتم اوصياء است.
اين حديث نيز ـ بدون اين كه در صدد اثبات وصايت اميرالمؤمنين على عليه السلام باشيم ـ به هويدايى تمام گوياى آن است كه وصىّ رسول خدا صلى الله عليه وآله از سوى خود ايشان معرفى شده است.
بنابراين طبق احاديث موجود در منابع معتبر اهل تسنّن، مردم هيچ نقشى در تعيين وصىّ و جانشين رسول خدا صلى الله عليه وآله ندارند.5
1 . مجمع الزوائد: 9 / 114; المعجم الكبير: 6 / 221; الإكمال في أسماء الرجال: 96; ميزان الإعتدال: 4 / 240.
2 . المعجم الأوسط: 2 / 336; الإكمال في أسماء الرجال: 43.
3 . وى در مجمع الزوائد مى نويسد:
«رواه أحمد باختصار كثير واسناد أحمد وبعض طرق البزار والطبرانى في الكبير حِسان»; احمد بسيار مختصر اين حديث را نقل كرده است و اسناد احمد و برخى طرق بزّار و طبرانى در ]معجم[ الكبير «حسن» است; مجمع الزوائد: 9 / 203، حديث 14798.
4 . مناقب علي بن أبي طالب عليه السلام وما نزل من القرآن في علي عليه السلام: 59، شماره 24; تاريخ مدينة دمشق: 42 / 386، ميزان الإعتدال: 1 / 64، شماره 211; لسان الميزان: 1 / 107; شرح نهج البلاغة: 9 / 169.
5 . اين مطلب از مسائلى است كه ابن تيميه در توجيه آن به تكلّف و زحمت بسيارى افتاده است. تفصيل اين بحث در بخش هاى بعدى خواهد آمد ـ ان شاء الله ـ .